responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 476


- سنن بيهقى ج 9 ص 67 ابو القاسم عبدالرحمان بن عبيدالله بن عبدالله حرفى . . . از عبدالله بن عباس روايت مىكند : پس از آنكه مشركين در جنگ اسير شدند ، رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم به على ( عليه السلام ) و ابوبكر و عمر فرمود : با اين اسراء چه كنيم ؟ ابوبكر گفت : يا نبى الله اين اسرا همه پسر عموها و اهل قبيله و برادران ما هستند ، بنظر من فديه بگير و آزادشان كن ، تا هم آنكه قدرت مالىمان بيشتر شود و هم آنكه شايد خدا بخواهد هدايت شوند و به ما بپيوندند . حضرت به عمر فرمود : نظر تو چيست ؟ گفت : نظر من با ابوبكر فرق دارد ، به نظر من عقيل را به على و فلان فاميل را به من بده تا آنها را كه از سران كفار هستند ، گردن بزنيم . حضرت نظر ابوبكر را پسنديد و نظر مرا رد كرد ، فردا صبح نزد آن حضرت رفتم ، ابوبكر هم آنجا بود ، هر دو گريه مىكردند ، علت را پرسيدم ، فرمود : چون فديه را قبول كردم ، قرار است عذابى نازل شود ، كه اين آيه نازل شد ( ما كان لنبى ان يكون له اسرى حتى يثخن فى الارض ) تا آيه شريفه ( فكلوا مما غنمتم حلالا طيبا . . . ) - مجمع الزوائد ج 6 ص 87 عبدالله . . . از حسن روايت مىكند : رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم با مردم درباره اسراء بدر فرمود : خداوند شما را بر آنها مسلط كرده ، بنظر شما با آنها چه كنيم ؟ عمر بن خطاب گفت : يا رسول الله ، همه را گردن بزن ، حضرت رويش را از او برگرداند ، دوباره فرمود : خداوند شما را بر آنها مسلط كرده و آنها همان برادران ديروزى شما هستند ، دوباره عمر گفت ، آنها را گردن بزن ، حضرت از او روى برگرداند و دوباره همان مطلب را فرمود : ابوبكر گفت : يا رسول الله ، اگر صلاح بدانى ، آنها را در مقابل فديه آزاد كن . اينجا بود كه صورت حضرت از خوشحالى باز شد ، لذا آنها را عفو نمود و فديه گرفت ، كه اين آيه نازل شد ( لولا كتاب من الله سبقكم لمسكم فيما اخذتم . . . . . ) در احد عذاب خدا بر پيامبر صلى الله عليه وآله و اصحاب نازل شد و فقط عمر نجات پيدا كرد ! !
- تاريخ طبرى ج 2 ص 169

476

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 476
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست