responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 456


اگر لباس بزرگ بود ، بايستي آنرا پهن و باز كنى ، و اگر كوچك بود بشين و آنرا باز كن ، ابوذر به عمر گفت از خدا بترسيد ( - مردم را با اين كار فريب ندهيد ) عمر گفت جنس را بهمان كيفيتى كه هست اگر تزئين كنى عيبى ندارد .
محمد بن بكار . . . . از ابو موسى اشعرى از پدرش روايت مىكند ، با عمر بطرف بازار رفتيم ، يكى از غلامان مشغول فروختن خرما بود ، عمر به او گفت : چه طور مىفروشى ، خرماها را بطور مرتب و زيبا طورى بچين كه مناسب بازار باشد . راوى مىگويد به عمر گفتم ، مردم را فريب ندهيد ، عمر گفت : اينجا بازار است ، هر كس بخواهد مىخرد و نخواهد نمىخرد .
يكى ديگر از غلامان عمر مشغول فروختن برد يمانى بود . عمر به او گفت ، اگر لباس كوچك بود بشين و آنرا پهن كن و اگر بزرگ بود ، بايست و آنرا باز كن ، اينجورى براى بازار بهتر است .
راوى مىگويد دوباره به عمر گفتم : مردم را نفريبيد ! گفت اينجا بازار است هر كه بخواهد مىخرد ، و هر كه نخواهد ، نمىخرد .
عمر با ديگران مضاربه مىنمود تاريخ بخارى ج 442 1438 - عبيد انصارى مىگويد : عمر مالى را براى مضاربه بمن داد .
- كتاب ام ج 7 ص 118 روايت شده عمر بن خطاب و عبدالله بن مسعود و عثمان بن عفان با ديگران مضاربه مىكردند .
و از سعد بن ابى وقاص و ابن مسعود نيز روايت شده كه زمينهايشان را بصورت يك سوم و يك چهارم به ديگران مىدادند ( مثل مزارعه ) - الجرح و التعديل ج 6 ص 6 عبيد انصارى مىگويد : عمر مالى را براى مضاربه به من داد .
- فتاوى السبكى ج 1 ص 417 عبيد انصارى مىگويد : عمر مالى را براى مضاربه بمن داد .

456

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 456
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست