responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 354


هنگامى كه زينب دختر رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم فوت كرد حضرت خطاب به او فرمود : تو هم به گذشتگان پاك و سلف صالح ما عثمان بن مظعون روانه شدى و به آنها ملحق گشتى ، زنان به گريه افتادند ، عمر با شلاق آنها را زد حضرت دست او را گرفت ، فرمود : به تو مربوط نيست ، كنار برو ، سپس به زنها فرمود : گريه كنيد فقط از جيغ و داد بپرهيزيد ، هر چه كه از چشم و قلب باشد رحمتى است از جانب خدا و هر چه كه از دست و زبان باشد از شيطان است . احمد هم اين روايت را نقل كرده كه در سند آن على بن زيد است كه موثق مىباشد . در روايت ديگر هم آمده حضرت كنار قبر دخترش نشست در حاليكه فاطمه ( عليها سلام ) در كنارش گريه مىكرد و حضرت با گوشه لباسش اشكهاى او را پاك مىنمود .
- تاريخ مدينه ج 1 ص 102 موسى بن اسماعيل . . . از ابن عباس روايت مىكند : هنگامى كه رقيه دختر رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم فوت كرد ، حضرت خطاب به او فرمود : تو هم دنبال گذشتگان پاك و سلف صالح ما عثمان بن مظعون روانه شدى و به آنها ملحق گشتى ، زنها همه گريستند ، عمر آنها را با تازيانه زد ( تا گريه نكنند ) حضرت به او فرمود : عمر آنها را رها كن بگذار بگريند ، سپس خطاب به زنها فرمود : مبادا جيغ و داد راه بيندازيد و ناشكرى كرده و حرفهاى بيهوده بزنيد ، بدانيد آنچه كه از چشم و قلب باشد رحمت است و آنچه كه از دست و زبان باشد از شيطان . فاطمه ( عليها السلام ) كنار پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم نشسته و گريه مى كرد و حضرت با گوشه لباسش اشكهاى او را پاك مىكرد .
- و نيل الاوطار ج 4 ص 98 رسول خدا ( صلى الله عليه وآله ) وسلم ابوبكر و عمر را از گريه بر سعد بن معاذ منع نكرد .
بيرحمى عمر درباره مادر جوان مرده !
- السير الكبير ج 1 ص 109 روايت شده زنى براى جوان تازه از دست رفته‌اش گريه مىكرد ، كه عمر خبردار شد و مانع گريه و زارى او شد ، حضرت رسول صلى الله عليه ( وآله ) وسلم او را كنار زد و فرمود : دل سوزان است و خاطره عزيز از دست رفته تازه ، اگر چه صبر و بردبارى بهتر است ، زيرا كه خدا فرمود

354

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 354
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست