دوازده نفر از كسانى كه در جنگ بدر حضور داشتند ، برخاستند و شهادت دادند كه ما در غدير خم شنيديم رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم فرمود : آيا من نسبت به مؤمنين سزاوارتر از خودشان نيستم و آيا زنان من مادران مؤمنين نيستند ؟ همه گفتند : بله . فرمود : من كنت مولاه فعلى مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه . مثل همين روايت از براء بن عازب نقل شده كه در آن آمده : عمر به آن حضرت ( على عليه السلام ) گفت : اى پسر ابوطالب امروز ولى و پيشواى هر مؤمن گشتى . پيامبر دوستى و محبت اهل بيتش را شرط ايمان مسلمان قرار داده است - سنن ابن ماجه ج 1 ص 50 ح 140 : محمد بن طريف . . . از عباس بن عبد المطلب روايت مىكند : قريشيان با يكديگر ملاقات كرده و سخن مىگفتند ، اما هنگامى كه ما را مىديدند صحبت خود را قطع مىكردند . اين مطلب را به رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم عرض كرديم ، فرمود : چه شده است كه عدهاى با ديدن يكى از اهل بيت من صحبت خود را قطع مىكنند ؟ بخدا قسم ايمان در قلب احدى داخل نخواهد شد مگر آنكه اهل بيت مرا براى خدا و بخاطر فاميلى با من دوست بدارد . در زوائد آمده است : رجال اين روايت همه معتبرند جز آنكه مىگويند : روايت محمد بن كعب از عباس مرسله است ( واسطه آن حذف شده است ) . - مستدرك حاكم ج 3 ص 568 : ابو وليد . . . از ابو ج عفر محمد بن على بن حسين ( ظاهرا امام باقر عليه السلام ) روايت مىكند : به عبد الله بن جعفر گفتيم : آنچه از رسول خدا صلى الله عليه وآله شنيدهاى براى ما نقل كن و از شخص ديگر هرچند معتبر باشد مگو . گفت : از رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم شنيدم فرمود : ما بين ناف و ران ، عورت محسوب مىشود . صدقه در نهان آتش غضب خداوند را خاموش مىكند . . . و هنگامى كه عباس شكاست كرد : عدهاى هستند هنگامى كه مرا مىبينند سر به زير انداخته و مرا بىاعتنائى مىكنند ، حضرت فرمود : قسم به كسى كه جانم به دست اوست ، احدى از آنان ايمان نخواهد داشت مگر آنكه شما را به دوستى من دوست بدارد ، چگونه آنها اميد رفتن به بهشت را به شفاعت من دارند اما فرزندان عبد المطلب نبايد داشته باشند .