responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 1162


سنن بيهقى ج 6 ص 115 و 135 و ج 9 ص 56 و 137 و 207 و 208 و 224 الدر المنثور ج 3 ص 228 - صحيح بخارى ج 4 ص 61 . . . تا آنجا كه عمر در عهد خلافت خود يهوديان خيبر را به تيماء و اريحا تبعيد كرد .
- صحيح بخارى ج 3 ص 71 . . . تا آنجا كه آنان را به تيماء و اريحا تبعد نمود .
- سيره ابن هشام ج 3 ص 389 ابن اسحاق از نافع غلام عبد الله بن عمر از عبد الله بن عمر روايت مىكند : من و زبير و مقداد بن اسود براى سركشى به اموالمان در خيبر رفتيم ، هنگامى كه آنجا از هم جدا شديم . شبانه در رختخواب به من حمله كرده و دستهايم را از آرنج شكستند ، هنگامى كه رفقايم زبير و مقداد مرا نزد پدرم عمر آوردند . پدرم گفت : اين كار يهوديان است . سپس خطبه خواند و گفت : رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم با يهوديان خيبر سازش كرد به اين شرط كه هر وقت خواست آنان را از آنجا براند . حال كه آنها با پسرم عبد الله بن عمر چنين كرده و دستهايش را شكسته‌اند ، و همين عمل را با يكى ديگر از انصار نيز انجام داده‌اند ، پس من هم آنها را از آنجا بيرون مىكنم .
البته سببى ديگر براى اخراج يهوديان غير از تجاوز به عبد الله بن عمر نقل كرده‌اند ! !
- كنز العمال ج 4 ص 509 11505 - يحيى بن سهل بن ابى حثمه مىگويد : مظهر بن رافع حارثى كارگرانى از شام ( ده نفر ) براى پدرم آورد تا در زمينهاى او در خيبر كار كنند ، پس از سه روز يهوديان آنها را تحريك كرده بطورى كه آنها با دو يا چند چاقو به مظهر بن رافع حمله كرده و شكم او را پاره كرد ، و به قتلش رساندند . آنگاه يهوديان آنها را كمك كرده تا به شام گريختند ، خبر كه به عمر بن خطاب رسيد . گفت : من آنها را از خيبر بيرون كرده و اموال آنها را تقسيم خواهم كرد . زيرا رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم به آنها فرمود : من همانگونه كه خدا شما را به رسميت شناخته ، تثبيت مىكنم . و خداوند اجازه داده كه آنها را از خيبر بيرون كنيم . و همين كار را هم كرد .

1162

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 1162
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست