جابر مىگويد : عمر نسخهاى از تورات عربى را نزد پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم آورد و شروع به خواندن آن كرد ، رنگ رخسار حضرت تغيير كرد . يكى از انصار به او گفت : واى بر تو ببين چه كار كردى ! ! حضرت فرمود : هرگز از اهل كتاب چيزى نپرسيد ، آنها هرگز شما را هدايت نخواهند كرد ، چرا كه خود گمراهند . و شما اگر حرفهاى آنان را بپذيريد ، يا حقى را تكذيب و يا باطلى را تصديق كردهايد ، بخدا قسم اگر هم اكنون موسى زنده شود ، چارهاى جز پيروى و اطاعت از من نخواهد داشت . . . - صحيح مسلم ج 7 ص 14 جابر بن عبدالله مىگويد : عمر بن خطاب كتابى را كه از بعضى از اهل كتاب گرفته بود ، نزد رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم آورده ، حضرت آنرا كه مطالعه كرد ، غضبناك شد و فرمود : پسر خطاب تو هم در اين گمراهىها افتادهاى ، قسم به كسى كه جانم در دست اوست ، من همه چيز را براى شما پاك و تميز و نورانى آوردهام ، هرگز از اهل كتاب چيزى نپرسيد ، زيرا در آنصورت حقى را تكذيب و يا باطلى را تصديق خواهيد كرد . به خدا قسم اگر موسى هم زنده شود از من اطاعت خواهد نمود . و كنز العمال ج 1 ص 201 و 235 و ج 3 ص 126 و در المنثور ج 2 ص 48 و ج 3 ص 148 و مجمع الزوائد ج 8 ص 262 آوردن سومين نسخه تورات توسط عمر نزد پيامبر صلى الله عليه و آله براى گرفتن اعتراف و اخذ مجوز براى نشر آن ! ! - كنز العمال ج 1 ص 372 1628 - جبير بن نفير از عمر روايت مىكند : در زمان حيات رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم به خيبر رفتم ، از شخصى يهودى حرف عجيبى شنيدم كه خوشم آمد ، از او درخواست كردم آنرا برايم بنويسد ، لذا ورقى چرمى تهيه كرده و آنرا نوشتم . آنگاه آنرا نزد رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم برده و گفتم : يا رسول الله حرفى از يك يهودى شنيدهام كه بعد از تو هرگز