إسم الكتاب : الفاروق ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 1422)
. من مواظبت از شترها را بر عهده داشتم . پيش خود گفتم : من ضرر مىكنم ، رفقايم از آن حضرت استفاده مىكنند و من اينجا مشغول هستم . بالاخره يك روز آنجا رفتم . شنيدم يكى گفت : رسول خدا صلى الله عليه ( واله ) وسلم فرمود : هر كس وضوى كامل گرتفه و به نماز بايستد ، چنان پاك و بىگناه خواهد شد كه گويا الآن از مادر متولد شده است . بسيار متعجب شدم . عمر بن خطاب گفت : اگر آخر آن را شنيده بودى بيشتر تعجب مىكردم . گفتم : برايم بگو . گفت : فرمود : هر كس بميرد و به خدا شرك نورزيده باشد ، هشت درب بهشت برايش گشوده شده و به او گفته مىشود : از هر درى مىخواهى وارد بهشت شو . رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم وارد شد . روبروى حضرت نشستم ، رويش را برگردداند ، سه يا چهار بار روبرويش رفتم ، رو مىگرداند . عرض كردم : پدر و مادرم بفدايت ، چرا از من روى برمىگردانى . سه بار فرمود : چرا كار دوازده نفر را زمين گذاشتهاى و اينجا آمدهاى ؟ . . . - مجمع الزوائد ج 1 ص 22 عبدالله بن عمرو بن عاص مىگويد : نزد رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم كه در ميان مردم نشسته بود رفتم عمر بن خطاب هم آنجا بود . به آخر حديث آن حضرت رسيدم كه فرمود : هر كس قبل از نماز عصر چهار ركعت نماز بخواند ، آتش به او نخواهد رسيد . عمر بن خطاب گفت : اول حديث از آخرش بهتر بود . گفتم : آنرا برايم بگو . گفت : فرمود : هر كس به لا اله الا الله شهادت دهد وارد بهشت خواهد شد . . . دو نفر كه براى جنازهاى شهادت دهند ، وارد بهشت خواهد شد ! ! - صحيح بخارى ج 3 ص 148 موسى بن اسماعيل . . . از ابو الاسود روايت مىكند : وارد مدينه شدم ، مرگ و مير سختى در ميان مردم افتاده بود . پيش عمر نشسته بودم ، جنازهاى را بردند ، همه از او تعريف كردند ، عمر گفت : واجب شد . جنازه ديگرى را بردند ، دوباره همه تعريف كردند ، عمر گفت : واجب شد . جنازه سومى را بردند ، همه از او بد گفتند . عمر گفت : واجب شد . به عمر گفت : منظور از ، واجب شد ، چه بود ؟ گفت : پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم فرمود : هر مسلمانى كه بميرد و چهار نفر يا سه نفر يا دو نفر شهادت به نيكى او بدهند ، خداوند او را به بهشت خواهد برد .