نام کتاب : يادداشتهاى استاد مطهرى ( فارسي ) نویسنده : مرتضى مطهري جلد : 1 صفحه : 505
6 . حتى مىشود گفت علم روشنايى است و دين [ هم ] روشنايى ، ولى علم روشنايى برون است و دين روشنايى درون . البته اين جهت هم نيازمند به توضيح است كه دين روشنى درون است از اين جهت كه چگونه بايد باشم يعنى روشنى راه انسان است در درون ، علم هم روشنى درون است اما اينكه چه هستم . 7 . گفتيم دين حرارت است و علم روشنايى . بايد توجه داشت كه اين حرارت شامل روابط انسانها هم هست كه صميميت و يگانگى مىشود و متحد جانهاى شيران خدا مىگردد . دنياى اروپا دنياى سردى است [1] . به همين جهت به قول يكى از آشنايان مانند قطعات مختلف تسبيح و انگشتر و شانه و مهره است كه يك فروشندهء دوره گرد روى بساطش پهن مىكند . 8 . ما در ابتدا گفتيم كه علم نور است و ايمان حرارت ، ولى بهتر اين است كه تعبير خود را عوض كنيم و بگوييم علم متعلق به طبيعت است و دين متعلق به انسان ، كه در بند 3 گفتيم . 9 . عين آنچه در بند 4 گفتيم كه علم قدرت منفصل است و دين قدرت متصل ( نظير نماء منفصل و متصل كه فقها اصطلاح كردهاند ) ، علم زيبايى منفصل است و دين زيبايى متصل ، علم روشنايى منفصل است و دين روشنايى متصل ، علم حرارت منفصل است و دين حرارت متصل . 10 . شنيدهايد كه « عالم شدن چه آسان ، آدم شدن چه مشكل » . اين مَثل نشان دهندهء اين حقيقت است كه از قديم الايام به اين نكته توجه داشتهاند كه علم براى آدم شدن كافى نيست . قلمرو علم ساختن انسان و تغيير انسان نيست ، بلكه روشن كردن و آگاه كردن انسان است . 11 . اينكه مولوى مىگويد : كشتن اين كار عقل و هوش نيست - شير باطن سخرهء خرگوش نيست ، ناتوانى و عجز عقل را از تغيير و
[1] . اينجا سخن ويليام جيمز در مقايسه ميان اخلاق مذهبى و غيرمذهبى كه يكى به سردى قطب است و ديگرى حرارت خط استوا كه در ورقه هاى « ارزش ايمان و عقيده و آرمان » نقل كرديم ، مناسب است .
505
نام کتاب : يادداشتهاى استاد مطهرى ( فارسي ) نویسنده : مرتضى مطهري جلد : 1 صفحه : 505