ايمان خاص اسلامى :
ج . ايمان اسلامى ، مشخصات ايمان اسلامى ، توحيد اسلامى ، نبوت و معاد اسلامى و بالاخره جهان بينى اسلامى ( رجوع شود به ورقه هاى « جهان بينى اسلامى » و ورقه هاى « ايمان به گفته هاى پيغمبران شأن اقليت پخته است » . راجع به مشخصات اسلام رجوع شود به ورقهء « يادداشت ايدئولوژى » ) .
راجع به قسمت اول از نظر اجتماعى در ورقه هاى « ايدئولوژى ، آرمان » نقل كرديم كه :
اگر ايمان نباشد هر كسى براى خود دنيايى جداگانه دارد :
« در جامعه يك محور آرمانى و فكرى لازم است كه بتواند رفتار اجتماعى و كردار ما را در جهت معينى استوار سازد و خوب و بد و زشت و زيبا و پسنديده و ناپسنديده و شايسته و ناشايست را از يكديگر مجزا كند . كار صحيحى نيست كه هر فردى براى خودش دنيايى داشته باشد و مرامى و مسلكى و آيينى و هرطور كه سودش ايجاب مىكند ( يا سليقه اش اقتضا مىكند ) قضايا و مسائل را از ديدگاه خاص خود بسنجد و تعبير كند و تصميم بگيرد . » .
از خواص بى آرمانى ، تقليدوميمون - صفتى و بى شخصيتى است :
انسان بىآرمان يعنى انسان بىمسلك ، تابع منافع فردى خويش ، عقربهء قطب نمايش فقط متوجه منافع شخصى خودش است ، فارغ از ديگران و از خوبى و بدىها و شايست و ناشايستها و زشت و زيباها و بايد و نبايدها . نقل كرديم كه :
« خاصيت انسان بىمسلك كه از خود چيزى ندارد ، ميمون صفتى و ادا درآوردن و تقليد درآوردن است ، همچنان كه به اصطلاح روشنفكران نسل امروز تفاله هاى انديشه هاى سياه غربيها و قى كرده هاى منحطترين افكار مغرب زمينى را بر خود مىبندند و با مهوّعترين ژستها اداى مغرب زمينىها را درمىآورند و براى تظاهر و بزرگ نمايى خود الفاظ « پوچى » ، « دلهره » و غيره را به كار مىبرند و احياناً با دود

478