ملاكها و ارزشها :
27 . در زندگى انسانها پاره اى ملاكها و ارزشها وجود دارد كه ما آنها را ملاكها و ارزشهاى انسانى مىدانيم ، نه حيوانى يا گياهى يا جمادى . آن ملاكها از كجا پيدا شده است ، ملاك همهء آن ملاكها چيست ؟ .
خداى اسلام معنى هستى نيز هست :
28 . ( اسلام شناسى ) صفحه 78 :
« خدا تنها به معنى آفرينندهء هستى نيست ، يعنى تنها پاسخ يك پرسش علمى انسان دربارهء خلقت هستى نيست بلكه معنى هستى نيز هست يعنى هستى بىآن كلمه اى است بىمعنى ، وجودى است پوك و بيهوده ، چهره اى است زيبا ولى احمق . خدا معنى هستى است ، جهت هستى است ، با او خلقت حيات دارد ، طبيعت زنده است ، هدف عالى و اراده و زندگى و ارزش و عظمت دارد . هستى بىخدا يك لش مرده و بى ارزش است ، يك جماد است .
خدا ، هم مبدأ هستى است و هم معنى هستى ( و به قول قرآن نور هستى ) :
انسان نيز جزئى از هستى است . اين خرافهء بزرگى است كه اگر خدا در هستى نباشد و اگر چنان كه ژان پل سارتر مىگويد هستى بىمعنى و احمق بوده باشد ، خود بدان معنى و غايت ببخشيم يا انسان را داراى معنى و غايت بدانيم . در فلسفهء يونان قديم يك نوع فكر « انسان ميزان هر حقى » پديد آمده بود ، يك نوع خودپرستى بىمنطق و دليل ( egocentrisme خودمحورى ) ، يك نوع بشرپرستى ( humanisme ) ، دنيا همه هيچ است ، هستى پوچ است ، در آسمان خبرى نيست ، آفرينش بىهدف ، بى احساس ، بى غايت ، بى شعور و بى روح است ، طبيعت سراسر ظلمت و جهل و حماقت و بىعدالتى است ، پس انسان است كه بايد غايت و احساس و هدف و معنى و عدالت خلق كند . به قول ژان ايزوله : اين سخن ، برداشتن يك كاسه آب است از يك اقيانوس زهر .
در اين صورت چگونه بشريت را كه روحش مملو از بدبينى است ، هستى را احمق و ستم پيشه و بىشعور و بىهدف مىيايد ، مىتوان

390