نام کتاب : يادداشتهاى استاد مطهرى ( فارسي ) نویسنده : مرتضى مطهري جلد : 1 صفحه : 146
من يجدّد لها دينها » ( قريب به اين مضمون ) . 4 . مقصود از احياء تفكر اسلامى احياء طرز تفكر ما دربارهء اسلام است نه احياء فكر اسلامى و لهذا عنوان موضوع احياء تفكر اسلامى است نه فكر اسلامى ( بر خلاف عنوانى كه خودمان قبلًا به اقتباس از اقبال انتخاب كرده بوديم ) و به عبارت ديگر مقصود احياء وجود لغيره فكر اسلامى است نه وجود فى نفسه آن . وجود هر چيز براى خود يك حكم دارد و وجودش براى ما حكمى ديگر كه در اين وجود ، ما عامل اساسى هستيم . اين مطلب در تعبيرات اسلامى به نام احياء سنت و اماتهء بدعت آمده است كه در ورقه هاى « احياء فكر دينى » صفحهء 1 به مواد و مواردش اشاره كردهايم . پس معلوم مىشود در متن دين اين توجه بوده كه در وجود لغيره فكر اسلامى احياناً انحرافها و نارساييها و فرسودگيها پيدا مىشود كه نياز به تعديل و نوسازى و تكميل پيدا مىشود . اينكه علماى اسلام فرضيهء مجدّد رأس مائه را پذيرفتند ، دليل بر اين مطلب است . 5 . اين عنوان [1] سه چيز را مىرساند : اول اينكه من قائل به يك سيستم مخصوص بينش اسلامى هستم و اسلام را به صورت يك مكتب فكرى و يك ايدئولوژى و داراى يك جهان بينى ايمان و اعتقاد دارم . دوم اينكه معتقدم كه اين سيستم فكرى نيازمند به نوسازى و تجديد حيات و به اصطلاح رنسانس است . سوم كه از كلمهء « تفكر » استفاده مىشود اين است كه اين نياز را در تلقى خودمان از اسلام احساس مىكنم نه در متن اسلام . 6 . اينجا لازم است اولًا اشاره اى به ارزش فكر براى انسان بكنم . فكر و انديشه يعنى كشف حقايق جهان به وسيلهء محاسبه هاى فكرى بزرگترين شاخصهء انسان است كه حكما به همين دليل انسان را حيوان