نام کتاب : يادداشتهاى استاد مطهرى ( فارسي ) نویسنده : مرتضى مطهري جلد : 1 صفحه : 502
مثل حمّالى كه تن عرق مىريزد و مثل عملگى و ناوه كشى و رانندگى و شخم زنى و درو و امثال اينها كه اگر با كار پزشك مثلًا مقايسه شود كه سوار اتومبيل [ مىشود ] و به عيادت بيمار مىرود و معاينه اى مىكند و نسخه اى مىنويسد ، معلوم مىگردد چقدر آنها دشوار و اين آسان است . كلفت روحى مثل پشت ميز اداره نشستن و كار خسته كنندهء نوشتن اوراق و مطالعه و امضاى پرونده انجام دادن . تلخى جسم مثل انواع آلام حسى كه يك نوعش دوا خوردن است . تلخى روح مثل چيزى به ذلت خواستن و سؤال كردن . كارها بر چهار قسم است : يا جسماً و روحاً سنگين است مثل حمّالى كه خود شخص هم ناراضى باشد ، و گاهى جسماً و روحاً سبك است مثل معاينهء بيمار اگر مطابق ميل طبيب باشد ، و گاهى جسماً سنگين است و روحاً سبك مثل غالب كارهاى مورد عشق اشخاص ، و گاهى به عكس است مثل پشت ميزنشينى . انسان نبايد طرز فكرش اين باشد كه كار سبك جسمى و يا روحى ( به حسب طبع ) پيدا كند بايد طرز فكرش اين باشد كه كارها را بر روح خود سبك كند ، در خود توليد عشق و علاقه و رضايت كند و بخواهد كه به قسمت خود راضى باشد * ( ( واجعلنى بقسمك راضياً قانعاً ) . ) * راجع به آثار ايمان رجوع شود به درس دوم از كتاب « قرائت » سالمندان و به يادداشتهاى « اول الدين معرفته » لغت ايمان ايمان از « امن » مشتق است . أمِن يأمَن أمْناً و أمَناً و أماناً و أمَنة به معنى اطمأنّ است . « امنه » به معنى « أمَّنه » است كه به معنى « جعله فى الامن » است و به اين معنى است كه كلمهء « مؤمن » اسم خداست . و اما « امن به » كه مورد بحث ماست يعنى صدّقه و وثق به ( ( المنجد ) . مفردات ) راغب مىگويد : « و امن انما يقال على وجهين : احدهما متعدياً بنفسه يقال امنته اى
502
نام کتاب : يادداشتهاى استاد مطهرى ( فارسي ) نویسنده : مرتضى مطهري جلد : 1 صفحه : 502