نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 72
شمس حدود بيست سال از قونوى بزرگتر بود ) ، و از او ميهمان نوازى گرم و درويشانه بنمايد ، و از نبوغ عرفانى و ذخيره تصوّف وى بهرهبردارى كند ( بهويژه با توجّه به روايتى كه مىگويد شمس تبريزى ، قبل از مولوى ، سراغ صدرالدين قونوى رفته و قصد داشت همان كارى كه بعداً با ملاّى رومى كرد ، با او بكند ) . در هر حال صدرالدين چندان اعتنايى به شمس تبريزى ننمود ! و شكار مناسبى براى شمس نبود . ( 1 ) شخصيّت دوم فخرالدين عراقى است . وى نيز از چهرههاى شاخصِ تصوّف در قرن هفتم است . نكته درخور توجه در رابطه با عراقى آن است كه بنابر نقل جامى در نفحات الانس ، عراقى و شمس تبريزى هر دو ، دوران سلوك خود را نزد باباكمال جندىگذرانده ، و با هم آشنا بودند . ( 2 ) بنابر اين فخرالدين عراقى ، يعنى هم دورهاى شمس تبريزى ، قاعدتاً بايد بيش از ديگران از استعداد و تيز پروازى شمس در آسمان سير و سلوك باخبر باشد و او را به ديگران ( از جمله استاد خود صدرالدين قونوى ) معرّفى كند و يا در اشعار خود از او تمجيد و ستايش نمايد . در حالى كه از آثار عراقى ( شعر و كتاب ) در اين زمينه چيزى نقل نشده است . نكته شگفت آميز در اين صحنه آن است كه بسيارى از مريدها و دست پروردههاى مولوى نيز ، علاقه و ارادتى نسبت به « شمسِ مولوى » اظهار نكردند ! نه تنها صوفيان به شمس نپيوستند و دست ارادت به وى ندادند ، كه ( همانطور كه گذشت ) مخالفت و مبارزه وسيعى را با او آغاز كردند . ( 3 ) شگفتتر و در عينِ حال سؤال برانگيزتر آنكه ، تعدادى از مريدان مولوى ، و در رأس آنها علاءالدين فرزند
1 - پله پله تا ملاقات خدا ص 333 . 2 - نفحات الانس ص 465 . البته اين مطلب در فرضى است كه عراقى و شمس هم زمان در قونيه بودهاند ولى نام بردن از شمس در اشعار عراقى تابع اين فرض نيست . 3 - جمله زير از مقالات شمس وضعيت ناگوار شمس را در قونيه ، به وضوح بيان مىكند : چندان رنج به من رسيد كه تا دو سالى هنوز آن رنج راه از من نرود . سفر كردم آمدم و رنجها به من رسيد . كه اگر قونيه را « پر زَر » كردندى كرا نكردى ، الاّ دوستى تو غالب بود .
72
نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 72