نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 571
إسم الكتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 639)
را ترك كرد و عاق ابى بكر و مولاى خود شد ، يكى از اين دو خطاكارند . بعد از آن قصه هلال را مىگويد به همين طورها ( 1 ) ، بعد از اينها حكايت شيخ ابوالحسن خرقانى را كه بر شير هيزم حمل مىكرد و بر آن مىنشست و مار را تازيانه خود مىكرد ، و مكرر ذكر آيه و شاورهم فى الامر و امرهم شورى بينهم را مىنمايد و حمل بر ظاهر هم مىكند ( 2 ) ، غافل از آنكه رسول خدا ( صلى الله عليه وآله و سلم ) را حاجتى به شورى نبود ، وحى الهى ايشان را كافى بود ، غرضش تصحيح شوراى عمر است ، مثل حديث : الجماعة رحمة . در صفحه بعد هم كه شصتم است از براى اثبات خلافت به اجماع ، و در اين مقام حكايت موش و جغر ( 3 ) را مىكند ، كه موش خاكى و جغر آبى است ، كه با هم آشنا شدند روزها موش مىآمد و بر لب جوى مىنشست و با جغر مؤانست و صحبت مىداشتند ، تا آنكه وقتى موش گفت كه من مىخواهم ، هر وقت خواهم تو را بيابم ريسمانى بر پاى خود و من ببند كه رابطه باشد ، گريه و لابه زيادى كرد تا جغر راضى شد ، مىگويد : بر سر گورم اگر خواهى نشست * خواهد از چشم لطيفت اشك جست نوحه خواهى كرد بر محروميم * چشم خواهى بست از مظلوميم ( 4 ) تا آخر آنچه گفته ، مرادش از موش جسم است و از جغر جان ، كه از عالم ربوبيت است كه مكرر تعبير از آن به دريا مىكند ، و قطرهها را كه خلقند از دريا مىداند ، كه وحدت وجود است به سبب تعينات كثرت به هم رسيده ، پس در حقيقت مرادش از جغر آبى ، ناشى و زاده از دريا است و خدا را هم جسم مىداند ، كه مذهب
1 - مثنوى ، دفتر ششم ، 1110 به بعد . 2 - مثنوى ، دفتر ششم ، 2126 به بعد . 3 - به فتح جيم و سكون غين ، غوك ، وزغ ( قورباغه ) جغز هم گفته شده . چغز و چفر هم گفته شده . رجوع شود به فرهنگ عميد حرف ج ، چ . 4 - مثنوى ، دفتر ششم ، 2710 با اختلاف در كلمات .
571
نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 571