responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي    جلد : 1  صفحه : 549


نمى دانستند يكى مىگفت من انگور مىخواهم ، ديگرى عنب ، ترك ازم ، رومى استافيل ، و با هم نزاع داشتند الخ . كسى كه زبان همه را مىدانست درهم را گرفت و انگور خريد به جهت ايشان و نزاع رفع شد . ( 1 ) پس اين نزاعها و اختلافات اجزاء عالم به جهت عوارض و تعيّنات است ، چون عوارض برخيزد همه يك چيز مىشود و آن واجب الوجود است ، همه اينها يك حقيقت است كه شبسترى مىگويد :
چو ممكن گرد امكان برفشاند * به جز واجب دگر چيزى نماند ( 2 ) پس ممكن عين واجب است بعد از حذف مشخصات .
بارى مىگويد مولوى در آخر صفحه :
اتحادى خالى از شرك و دوئى * باشد از توحيد نِى ما و تويى ( 3 ) يعنى هر گاه عالم را شيئ واحد ديدى موحدّى ، و الاّ مشركى .
تا آنكه مىگويد :
صورت انگورها اخوان بوند * چون فشردى شيره واحد شوند ( 4 ) گر بگويم آنچه او دارد نهان * فتنه افهام خيزد در جهان ( 5 ) پس در انگورى همه درّند پوست * تا يكى گردند و وحدت وصف اوست ( 6 ) تمام شد بعضى از مزخرفات جلد ثانى ، زياد طول نمىدهم و الاّ سخن بسيار است ، و اللّه الهادى الى سبيل الرشاد .
* * *


1 - مثنوى ، دفتر دوّم ، 3681 . 2 - گلشن راز ، ص 44 ، سطر 1 . 3 - اين بيت در نسخه نيكلسون نيست ، و در نسخه كتابفروشى اسلاميه دفتر دوّم ، ص 205 ، سطر 21 ، آمده است . 4 - مثنوى ، دفتر دوّم ، 3717 . 5 - مثنوى ، دفتر دوّم ، 3721 . 6 - مثنوى ، دفتر دوّم ، 3725 .

549

نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي    جلد : 1  صفحه : 549
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست