نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 525
گفته ، تو از كجا تشيّعش را يافتى كه اينها را حمل بر تقيّه كردى ؟ معنى تقيّه را مىدانى ، مقامش را مىشناسى ؟ نه واللّه ، كدام شيعه تا به حال چنين تقيّه كرده ؟ و حال اينكه معاصرين اين مرد از شيعه معروفند ، در بلاد سنّى هم بودهاند ، كتابها بر ردّ سنّيها نوشتهاند بحثها با هم كردهاند ، تقيّه آن است كه مذمّت مخالفين را نزد سنّى نكنى ، اسم كسى را به بدى نبرى ، نه آنكه اين مزخرفات را بگويى . سلّمنا تقيّه كرده پس تو قبول دارى كه كتاب مذاق سنّى است ، الى الآن هم در مثل هرات و قندهار سنّيان چند بيت مثنوى را بعد از هر نماز مىخوانند و گريه مىكنند به عوض تعقيب ، اگر يك كلمه از مذهب شيعه در اين كتاب بود سنّى نمىفهميد ؟ كتاب را ترك نمىكرد ؟ در صفحه چهارم اشعارى را در وصف شمس تبريزى مىگويد ، از آن جمله : شمس تبريزى كه نور مطلق است * آفتابست و ز انوار حق است ( 1 ) و حال آنكه شمس از صوفيّه اهل سنّت است . مسلّماً اگر كلماتى چند هم در وصف اميرالمؤمنين از او نقل كنند منافاتى با فساد عقايدش ندارد ; چه اميرالمؤمنين و فضائل آن حضرت را كسى انكارى ندارد ، خصوصاً صوفيّه كه سلسله اولياء را منتهى به آن حضرت مىدانند ، و حال آنكه از رسول خدا ( صلى الله عليه وآله و سلم ) و آن حضرت و ساير ائمّه هدى ( عليهم السلام ) بجز لعن و نكوهش اين طايفه چيزى نرسيده . اگر به تطويل من بكوشم مثنوى هفتاد من كاغذ شود ، چنان كه خواهى بر حقيقت اين حال آگاه شوى به كتاب حديقة الشيعه آقاى مقدس اردبيلى نظر نما در بيان احوال حضرت صادق كه در آن زمان بنى العباس ترويج امر تصوّف را نموده ، ابوهاشم كوفى را اشتهار دادند ، كرامات كاذبه را بر او بستند كه به اين واسطه كرامات و معجزات ائمّه طاهرين را در نظر خلق كم قدر نمايند و يا بى اللّه الا ان يتمّ نوره . ( 2 )