نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 511
إسم الكتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 639)
از چهار مقاله نظامى عروضى سمرقندى نقل شده كه گويد : روزى ابوريحان بيرونى ( 1 ) در محضر سلطان محمود غزنوى بود ، سلطان از بيرونى پرسيد من از كدام درب از قصر بيرون خواهم رفت ، او به قوّت علم تنجيم حساب كرد و دريافت و نوشت و زير مسند سلطان گذاشت ، پس سلطان بعد از تأمّل دستور داد طرف شرقى اطاق را شكافته و از آن راه خارج شد ، سپس يادداشت را بيرون آوردند ، مطابق بود ، هماندم سلطان برگشت و گفت او را از بام قصر بيندازيد ، اتفاقاً در دامى كه جلوى قصر براى حفاظت مخفى كرده بودند افتاد و آسيبى نديد ، سلطان از او پرسيد : اين را هم مىدانستى ؟ گفت اين تقويم طالع من است كه از جاى بلندى بىآسيب خواهم افتاد . ( 2 ) نگارنده گويد : سلطان مسعود فرزند سلطان محمود بر خلاف پدر از بيرونى قدردانى مىكرد ، و بيرونى كتاب مهمّ خود يعنى « قانون مسعودى » را به اسم او نوشته است . به هر حال قضاوت درباره امثال اين قضايا مشكل است ولى بهرحال قطعاً شعبده بازان و ساحران در زمانهاى مختلف و نيز در زمان ائمّه ( عليهم السلام ) بودهاند ، به عنوان نمونه دو قضيّه در زمان حضرت موسى بن جعفر ( عليه السلام ) و امام هادى سلام اللّه عليه اتفاق افتاده ، كه چون حاوى معجزه آن دو بزرگوار است آنها را ختام مسك اين باب قرار داده و نقل مىكنيم . داستان اوّل : مرحوم شيخ صدوق در عيون اخبار الرضا ( عليه السلام ) با سند صحيح از على بن يقطين چنين روايت مىكند : هارون الرشيد عليه اللعنة دنبال شخصى مىگشت تا به وسيله او امامت حضرت موسى بن جعفر ( عليه السلام ) را ابطال كرده و او را خجل كند ، مرد جادوگرى را نزد او آوردند ، آن شخص شعبده باز بر سر سفرهاى كه آن حضرت نيز حضور داشت سحرى كرد كه هر وقت موسى بن جعفر ( عليه السلام ) اراده
1 - در اين كتاب زياد از او نام برديم ، براى اطلاع از احوال او به الكنى و الالقاب « ابوريحان » مراجعه كنيد وفات او حدود 430 بوده است . 2 - جنتان مدهامتان ، 46 .
511
نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 511