نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 477
مخالف قرآن و احاديث است . دسته دوم گروهى هستند كه بر تصوّف خاص مولوى و طريقه و افكار وى اعتراض دارند . در ميان دسته دوم ، علاوه بر متشرّعين و فقهاء و . . . ، برخى از صوفيان و مشايخ آنها نيز ديده مىشوند . شايد اولين گروهى كه به مخالفت جدى با روش و افكار مولوى ( كه در مثنوى تجسم يافته ) پرداختند ، عدهاى از شاگردان و ياران مولوى بودند كه بعد از حضور شمس تبريزى و تحوّل و استحاله مولوى به دست شمس ، به وقوع پيوست . در رأس اين عده علاءالدين پسر مولوى است كه از اعتدال بيشترى برخوردار بوده و بر خلاف پسر ديگر مولوى « سلطان ولد » ( كه مقلد تمام عيار پدر بود ) به جاى پرداختن به سماع و حضور در حلقه صوفيان و . . . به درس و بحث و كارهاى علمى مىپرداخت . مخالفت و فشار اين گروه بود كه بالأخره شمس تبريزى را از قونيه فرار داد . بار دوم نيز كه شمس به خواهش والتماس سوزناك مولوى از شام به قونيه آمد باز همين گروه اسباب فرار يا كشته شدن او را فراهم كردند و مولوى را به عزاى دردناك و كشنده او نشاندند . به علاوه ، از مجموعه گفتههاى شمس تبريزى در مقالات ، استفاده مىشود كه افكار و رويه شمس ، كه در روح و روان مولوى ( و مثنوى ) انعكاس يافته است ، موجى از مخالفت و اعتراض را در فضاى ( صوفيانه ) قونيه به راه انداخته بود . بسيارى از سخنان شمس در مقالات ، ناظر به دفاع و توجيه و حمله و اعتراض و گله و شكايت است . در حديث وارد شده است كه : من رضى عن نفسه كثر الساخطون عليه . ( 1 ) « هر كس از خود راضى شد خشمگينان و ناراضيان بر او زياد مىشوند . »
1 - نهج البلاغه صبحى الصالح ، بخش كلمات قصار ، صفحه 470 ، كلام 6 . كثر الساخط عليه .
477
نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 477