responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي    جلد : 1  صفحه : 455


اندرين دور اگر بدى منصور * حال ايشان ( مولوى ) بر او شدى مستور خصم گشتى و قصدشان كردى * در سياست به دارشان بردى ( 1 ) 2 - نمونه‌اى ديگر از هرزه سرايى مثنوى :
ابلهان تعظيم مسجد مىكنند * در جفاى اهل دل جدّ مىكنند سجده گاهى كاندرون اولياست * سجده گاه جمله است آنجا خداست ( 2 ) در خيراتيه نقل مىكند كه صادق گيلانى كه يكى از پيروان محمود پسيخانى بود علانيه گفت : براى ما حلال و حرام معنى ندارد ، در ايّاك نعبد ، بايد مرا مخاطب سازيد . ( 3 ) در اين شعر مثنوى هم به مؤمنان جسارت كرده ، و هم مساجد را مورد اهانت قرار داده است .
از پيامبر اكرم ( صلى الله عليه وآله و سلم ) منقول است كه فرمود :
الفحش من البذاء ، و البذّاء فى النار . ( 4 ) « فحش از بىشرمى است ، و انسان بىشرم در آتش است . » و امّا مساجد . ( 5 ) درباره منزلت مساجد روايات زيادى وارد شده است ، و مؤمن تا


1 - ولد نامه ، ص 198 . 2 - دفتر دوّم ، 3110 . 3 - شرح حال اين شخص و فرقه « پسيخانيه » در فرهنگ فرق 116 آمده است . 4 - مستدرك الوسائل 21 / 81 ، حديث 13571 . 5 - عدم قداست كعبه و مسجد و اينكه دير و كنشت و مسجد يكسان است از پيامدها و ميوه‌هاى نامبارك وحدت وجود است . وقتى غير از ذات حق چيز ديگرى وجود ندارد و هرچه هست ظهور اوست ، پس همه چيز از تقدس و احترام برخوردار است ، چه مسجد چه صومعه و چه آتشكده . به تعبير ديگر : بنا به زعم صوفيه مسجد و دير و . . . دو جنبه دارد يكى جنبه وجودى ، كه با اشياء ديگر شريك است ، ديگر خصوصيت مسجديت و ديريّت و . . . آنچه حقيقت دارد و اصيل است ، اصل وجود آنها است كه حق است و اما خصوصيت مسجديت و . . . ( قيد ) واقعيتى ندارد و چيزى جز تخيل و توهم نمىباشد . شبسترى مىگويد : چو برخيزد ز پيشت كسوت غير * شود بهر تو مسجد صورت دير مطلب به اينجا خاتمه پيدا نمىكند . اگر كسى وحدت وجود را با تفسير صوفيانه آن پذيرفت نه تنها مسجد و بتخانه در نظر او تفاوت نمىكند كه مؤمن و كافر نيز معنايى غير از آنچه اسلام بيان نموده است ، به خود مىگيرد . زيرا بت پرست يا آتش پرست . در واقع ( بنابر عقيده صوفى ) خدا را مىپرستند . زيرا آتش و بت ، موجودى از موجودات به شمار مىروند ، و صوفى معتقد است هرچه وجود دارد ظهور خداست ، و غيرخدا بهره‌اى از هستى ندارد . پس كافر غير خدا را پرستش ننموده است ، تنها اشتباه كافر در اين است كه وجود را به صورت مقيّد ديده و خدا را منحصر در بت دانسته . در حالى كه بت و غير بت همه خدا هستند ( از جهت وجودى ) العياذ باللّه . صوفيه نه تنها در زبان ، مسجد و بتخانه و مؤمن و كافر را يكسان معرفى مىكنند كه در عمل نيز آن را نشان داده‌اند . نوشته‌اند : شبلى كه يكى از بزرگان صوفيه است داخل آتشكده‌اى شده بود و پيرامون آتش طواف مىكرد .

455

نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي    جلد : 1  صفحه : 455
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست