نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 433
پشيمان از آن كه چرا برنگرفته ، و آنكه آورده بود پشيمان از آنكه كم برداشته است . ( 1 ) مردن هم به مثابه خروج از تاريكى به روشنى است ، چرا كه خداوند مىفرمايد : لقد كنت في غفلة من هذا فكشفنا عنك غطائك فبصرك اليوم حديد . ( 2 ) « همانا در غفلت بودى از اين « عالم پس از مرگ » پس برداشتيم از تو پرده ات را پس چشم تو امروز تيز است . » و درباره فرعون كه عبرت است براى آنان كه دير از خواب غفلت بيدار مىشوند مىفرمايد : فرعون در لحظات غرق شدن چنين گفت : آمنت أنّه لا إله إلاّ الذى آمنت به بنو اسرائيل و أنا من المسلمين ( 3 ) « ايمان آوردم كه خدايى نيست جز آن كه بنى اسرائيل به او ايمان آوردهاند و من از تسليم شدگانم . » و در جواب او گفته شد : آلاْنَ و قد عصيت من قبل و كنت من المفسدين . ( 4 ) « آيا الآن ، و حال آنكه قبلاً عصيان كردى و از مفسدان بودى ؟ » در تفسير شبّر در ذيل آيه چنين فرموده است ; فرعون ايمان نياورد مگر زمانى كه ايمان قبول نمىشد ، پس به او گفته شد : حالا ايمان مىآورى در حالى كه قبلاً با كفر خود عصيان مىكردى ، و از مفسدان بودى به گمراهى خود و گمراه كردن ديگران از ايمان . و نگارنده گفته است : هر كه ميرد او پشيمان مىشود * آه حسرت همره خود مىبرد گر نكويى كرده او كم كرده است * ور بود غافل چرا ناكرده است