نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 377
امّا سعدى سنّى صوفى زير بار اين ننگ نرفته ( 1 ) و گفته است : الحمدللّه الذى خلق الوجود من العدم * فبدت على صفحاته انواع اسرار القدم شكر آن خدايى را كه او هست آفريده از عدم * پس كرد پيدا از عدم انواع اسرار قدم نويسنده گويد : گفتار شبسترى عين گفتار جوكيان هند است كه از ابوريحان نقل شد ، همين طور شعر گذشته مثنوى كه گفته بود : چون به صورت آمد آن نورسره * شد عدد چون سايههاى كنگره كنگره ويران كنيد از منجنيق * تا رود فرق از ميان اين فريق اينك بعد از ذكر نمونهها گوش هوش فرا ده كه مىگويم : راستى تعجب مىكنم ، گويا مثنوى اصلاً قرآن را از ياد برده كه سراسر آن از گونههاى مختلف انسانها در حشر ياد مىكند ، به عنوان نمونه مىفرمايد : و كنتم ازواجاً ثلاثة . ( 2 ) « يعنى شما در روز قيامت سه گونه ايد : سابقين ، اصحاب يمين و اصحاب شمال . »
1 - غير از سعدى عدّهاى ديگر از صوفيه ( هر چند اقليت هستند ) نيز وحدت شخصى وجود را نپذيرفتند برخى از آنها در متن و برخى ديگر در پاورقى اشاره شده است . به تعبير ديگر همانطور كه گفته شد مولوى در ميان صوفيه و در اكثر مسائل تصوف جزء افراطيها و شناخته مىشود به عنوان نمونه كلامى از احمد جام كه گويا مثنوى هم اشارهاى به نام او دارد ، از كتاب مقامات ژنده پيل نقل مىشود . ديگر روزى بر لفظ مبارك شيخ الاسلام سلطان الطريقه و برهان الحديقه حمد قدس اللّه روحه العزيز در صفت مصطفى ( صلى الله عليه وآله و سلم ) سخنى مىرفت گفت : چون وى از ذات نيست گشت فضل اللّه به جاى ذات وى نشست و چون از صفات نيست گشت قدس اللّه به جاى صفات وى نشست . پس فرمود : كه مراد بدين فضل اللّه و قدس اللّه نه آن است كه قدم به حدوث پيوندد تا خلق به حق رسد اگر كسى اين اعتقاد كند الحاد و زندقه بود بلكه مراد از اين فضل اللّه آثار فضل حق است كه به وى بپيوندد . . . ( مقامات ژنده پيل ، ص 335 ) . 2 - سوره واقعه ، آيه 6 .
377
نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 377