نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 329
و نيز از باب نمونه : ديدهاى خواهم سبب سوراخ كن * تا حجب را بر كند از بيخ و بن ( 1 ) و در جاى ديگر مىگويد : همچنين ز آغاز قرآن تا تمام * رفض اسبابست و علّت والسلام كشف اين نه از عقل كارافزا بود * بندگى كن تا ترا پيدا شود بند معقولات آمد فلسفى * شهسوار عقل عقل آمد صفى ( 2 ) اينها خوشه چين خرمن محيى الدين عربى هستند كه در فتوحات مىگويد : « أمّا العارفون باللّه فلايرون ثمّه قدرة يكون فيها فعل شي ، فالكفر و الإيمان و الطاعة والعصيان من مشيّته و حكمه و إرادته . » ( 3 ) « عرفاء باللّه قدرتى در غير خدا نمىبينند تا فعلى به او نسبت داده شود ، بنابراين كفر و ايمان و اطاعت و نافرمانى ريشه درخواست و اراده حق دارد ، يعنى همه را بايد به خدا نسبت داد و از او دانست . » و امّا زبان گوياى شيعه اماميّه علاّمه حلّى ( قدس سره ) در كشف الحق چنين مىفرمايد : « المطلب الخامس : في أنّه يريد الطاعات و يكره المعاصي ، هذا مذهب الاماميّة ، و خالفت الأشاعرة ، فذهبوا إلى أنّه يريد كلّ ما وقع ( 4 ) . . . » يعنى « خداوند متعال اطاعت بنده را مىخواهد ، و معصيت بنده را كراهت دارد ، اين مذهب شيعه است ، امّا اشعرىها خلاف اين را گفته و اعتقاد دارند كه خداوند متعال خواهان آن چيزى است كه در دنيا واقع شود » خواه عبادت و اطاعت باشد ، خواه معصيت و نافرمانى . ملاّ جلال سيوطى اشعرى جنيدى در كتاب اصول دين از كتاب اتمام الدراية