نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 315
و باز در همين كتاب در شرح حال شيخ اوحد الدين كرمانى كه شمس او را ملاقات كرده چنين مىنويسد : « در تواريخ مذكور است كه چون وى در سماع گرم شدى ، پيراهن امردان ( كه مجلس آنها خالى از گلرخان سيمين عذار نيست ) چاك زدى و سينه بر سينه ايشان با زنهادى . » ( 1 ) و معنى فارسى غناء سرود است ، در نصاب الصبيان چنين آمده است : « چون غنى دان بىنيازى ، ور به مدّ خوانى سرود » و در اصطلاح سابق آن را تصنيف نيز مىگفتند : و امّا اصطلاح موسيقى : در رسائل اخوان الصفاء چنين نوشته است : « إِنّ الموسيقي هو الغناء ، و الموسيقار هو المغنّي ، والموسيقات هو آلات الغناء ، و الغناء ألحانٌ مؤلّفة . » ( 2 ) يعنى : « موسيقى همان غناء است ، و نوازنده آن را مغنّى گويند ، و موسيقات عبارت از آلات غنا است ، و غنا صداهاى تركيب شده است . » و در قاموس و المنجد غنا را چنين معنى كردهاند : « ما طرّب به ، و الطرب خفّة تصيبه الإنسان لشدّة حزن اَو سرور » يعنى غناء عبارت از چيزى است كه به واسطه آن طرب ايجاد مىشود ، و طرب عبارت است از سبكى كه بر انسان به جهت شدّت غم يا شادى عارض مىشود . ( 3 )
1 - خيراتيّه ، ج 1 / 429 . 2 - رسائل اخوان الصفاء ، ج 1 / 188 . 3 - به نظر مىرسد كه بيشتر استعمال آن در سرور باشد ، شاهد بر آن شعر كميت است كه مىگويد : طربت و ما شوقاً اِلى البيض أطرب * و لا لعباً مِنّى و ذوالشيب يلعب و شاعر ديگر گفته : أطرباً و أنت قنسّريٌ * والدهر بالإنسان دوّاريٌ آيا شادى مىكنى و حال آنكه پيرو كهنسال شدهاى ، و روزگار انسان را در خود مىپيچاند . مراد از طرب در اين بيت سرور است ، براى توضيح بيشتر به لسان العرب ج 5 : 117 مراجعه كنيد . و سعدى گويد : آدميزاده اگر در طرب آيد چه عجب * سرو در باغ به رقص آمده و بيد و چنار و نيز گفته : خاك مصر طرب انگيز نبينى كه همان * خاك مصر است ولى بر سر فرعون و جنود و مولوى گويد : مطربى كز وى جهان شد پرطرب : مثنوى دفتر اوّل 2072 .
315
نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 315