نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 286
همرنگ آنان شويد تا ممتاز نباشيد و شما را آزار نرسانند ، اينجا است كه بايد از اينها پرسيد : كدام شيطانى اين دروغ را به شما تلقين كرده است ؟ احوال اعيان شيعه موجود است ، كدام يك مانند شما سبيل كلفت بودند ، جز درويشهايى كه زمان آقاى بهبهانى بودند . شما خواننده عزيز براى روشن شدن مسأله ريش و سبيل و ادعاى اينها به كتاب منتهى الآمال 2 / 28 و همين طور راجع به مسأله نيابت عامّه و خاصّه به اواخر احوال امام زمان عجل اللّه تعالى فرجه الشريف در همين كتاب مراجعه كنيد تا هذيانات اين گوينده بر شما روشن شود . البته طايفهاى هستند كه خود را بنام ( اهل حق ) ( 1 ) مىنامند يعنى طايفه « على اللهى » كه در اطراف كرمانشاه زندگى مىكنند ، نشانه خاص آنان شارب است ، و به دروغ معتقدند كه على ( عليه السلام ) نيز شارب خود را نمىزده ، از اين جهت شارب را نمىزنند ، و زدن آن را گناهى بزرگ مىدانند ، لكن ريش خود را مىتراشند . ( 2 ) مثل قطب كنونى دراويش كه در بلاد فرنگ است و بعض تابعين آنها كه كاملاً شكل مجوس به خود گرفتهاند . ( 3 )
1 - شرح حال اين فرقه در كتاب فرهنگ فرق صفحه 78 ، آمده است . 2 - از شعارهاى صوفيه متأخر دوره گرد ( تبرزين ) بوده كه مسلّماً از زمان معصومعليشاه رسم شده بود ، در مقدّمه ( خيراتيه ) مىگويد : او با همراهانش با سبيلها و ريشها و تبرزين بيرون مىآمدند . و نيز از شعار آنها كشكول است كه از ديرزمانى شعار آنها شده ، و گفتهاند : دلم از قيل و قال گشته ملول * اى خوشا خرقه و خوشا كشكول و در زمان ما اين كشكول وسيله و زبان حال تكدّى آنان بوده است . 3 - نويسنده ، رساله سعادتيه آنان را نيز ديده ام كه مؤلّف آن ، آن همه غيب گويى و كرامت به ارباب خود نسبت مىدهد ، به حدى كه كسى طاقت باور كردن آن را ندارد ، و به ياد مثنوى و كرامات شيوخش افتادم ، اينها از اين نوشتهها براى فريب مردم زياد دارند . در اينجا براى آنكه يادى هم از مرحوم فاضل معاصر آقاى سيد احمد ابرقوهى يزدى شده باشد عرض مىكنم : ايشان هم رسالهاى به شكل مباحثه بادهرى - يهود - نصارى - متصوّفه نوشته است كه از صفحه 128 تا 133 بحثى است فكاهى راجع به صوفيه ، كتاب كم نسخه است و در كتابخانه وزيرى يزد به شماره 433 موجود است .
286
نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 286