نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 271
إسم الكتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 639)
گر نباشد شاهد پير اى فضول * پس ترا سرگشته دارد بانك غول ( 1 ) و مثل اعلاى پير امثال شهاب الدين سهروردى است كه سعدى درباره او مىگويد : مرا پير داناى مرشد شهاب و ديگرى مىگفته : بى پير مرو تو در خرابات * هرچند سكندر زمانى در جاى ديگر از مرشد سخن به ميان آورده و مىگويد : هر كه او بىمرشدى در راه شد * او ز غولان گمره و در چاه شد ( 2 ) همه اين الفاظ يعنى قطب و پير و مرشد و امثال اينها اصطلاحات جعلى صوفيه است ، به كتاب اصطلاحات صوفيه و مثنوى براى اطلاع بيشتر مراجعه فرماييد . و خرابات نيز كه از خانقاه خرابتر است از اصطلاحات آنها است . به عنوان مثال شيخ در نزد آنان آنقدر ارزشمند است كه در فرهنگ فرق چنين نقل كرده است : گويند مردى صوفى كه منير نام داشت در سنه 545 غائط شيخ خود را مىخورد و مىگفت : آن پاك است . ( 3 ) و مرحوم شعرانى ( رحمه الله ) در اواخر « دمع السجوم » ترجمه نفس المهموم مىنويسد : نصارى بطريق خود را كه معرّب « پطريق » است پير مىگويند . و مرحوم محدّث قمّى در سفينة البحار در لغت « سنن » نقل مىكند كه شيخ ما مرحوم حاج ميرزا حسين نورى نوّر اللّه مرقده در كتاب خود با نام « نفس الرحمان فى احوال سلمان » رضى اللّه عنه از ابن عربى در فتوحات مكيّه نقل كرده كه او بعد از ذكر مقامات قطب گفته است : من به اين مقام نرسيدم مگر به عمل به سنّت پيغمبر
1 - مثنوى دفتر اوّل ، 2945 . بعد از اين بلافاصله مىسرايد : « اندر آ در سايه آن عاقلى » كه داستان نصيحت پيامبر ( صلى الله عليه وآله و سلم ) را به على ( عليه السلام ) بيان مىكند كه به او فرمود : براى خود پيرى انتخاب كن ! 2 - مثنوى دفتر اوّل ، 2945 . 3 - فرهنگ فرق ، 125 .
271
نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 271