نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 22
چشتى ، سرسلسله طريقه چشتيه ، اوحد الدين كرمانى : صوفى و شاعر عشقى و شاهد باز معروف ( كه نام او در فتوحات محى الدين عربى آمده است ) . سيف الدين باخرزى : شيخ مشهور و پرنفوذ بخارا و ماوارء النهر ، شهاب الدين سهروردى ( صوفى ) : شيخ المشايخ صوفيان بغداد و بنيان گذار طريقه سهرورديه و مرشد بسيارى از صوفيان مشهور از جمله سعدى ، مولتانى و . . . ( 1 )
1 - به اضافه : مجدالدين بغدادى : شاگرد ممتاز نجم الدين كبرى و مرشد عطار نيشابورى . همچنين رضىالدين على لالا ، بزغش شيرازى ، نجم الدين رازى ، عينالزمان گيلانى ، فخرالدين عراقى ، زكرياى مولتانى ، نورالدين اسفراينى ، شيخ موسى صدرانى ( سدرانى ) ، ابوعبدالله مغربى ، حاجى بكتاش ، جمال الدين جوزجانى ، عثمان رومى ، ابوالعباس مرسى ، محمد عرشى ، شيخ على كرد ، ابىالعشائر ، بابا كمال جندى ، ابراهيم جعبرى ، محمد عرشى ، عبدالعزيز درينى ، ابن صباغ ، شيخ جمال خرقانى ، و . . . البته به غير از عارف و صوفى شناخته شده و نوپردازى چون محى الدين عربى و شاگردانش چون صدرالدين قونوى ، شاگرد نزديك و ممتاز ابن عربى و همشهرى مولوى . آرى موج تصوّف در آن روزگار سرتاسر بلاد اسلامى را فراگرفته بود « و توسعه روزافزون مىپذيرفت » . ( تاريخ ادبيات در ايران ، ج 3 / 1 ص 165 ) . كمتر شهر و اجتماعى بود كه شيخ و صوفى و خانقاه و . . . در آن ديده نشود . صوفيان حضور وسيعى در همه جا داشتند . تاريخ ادبيات در ايران مىنويسد : « كمتر شهر و ديارى در ايران از دستههاى صوفيان خالى بود و شماره خانقاهها و باشيد نگاههاى سالكان و اهل مجاهدت و رياضت ( صوفيان ) حساب و شمارى نداشت » . حمايتهاى سياسى فرمانروايان ، همچنين موقوفات و كمكهاى مالى صاحبان قدرت و ثروت كه با صوفيان ( به دليل مسامحه گرايى آنها ) بهتر سازش داشتند تا فقهاء و علماء ديگر ، رفته رفته مشايخ تصوّف را به صورت « قطبهاى » قدرت و ثروت درآورده بود . تا آنجا كه زعماى صوفيه گاهى به عنوان واسطه و سفير بين پادشاهان اعزام مىشدند . شهاب الدين سهروردى شيخ المشايخ صوفيّه بغداد بارها از طرف خليفه وقت به سفارت نزد پادشاهان سلجوقى وغيره رفت ، پادشاهان به دليل پر و بال دادن به صوفيان و همينطور جلب حمايت آنها خرقه مىپوشيدند ، و لباس فتوّت دربر مىكردند ( چنان كه خليفه عباسى و پادشاهان سلجوقى كردند ) . آرى در اين طوفان صوفيگرى تنها حوزه تشيّع بود كه از رخنه تصوّف درامان مانده بود ، و اين نكتهاى مهمّ و افشاگرانه است . اين مطلب نشان دهنده اين است كه علماء شيعه تلاش خستگى ناپذيرى براى صيانت و حفاظت از حوزه تشيّع در برابر تصوّف نمودهاند . و عليرغم آن همه تبليغات و گستردگى جماعت صوفيان ، شيعيان تا قرن هفتم در اين وادى پر ماجرا وارد نشدند . ( رساله سپهسالار ، تعليقات ص 350 . ديباچهاى بر مبانى عرفانى و تصوّف ص 203 ) من به مدرك معتبرى برنخوردم كه نشان دهنده گرايش شيعيان به تصوّف تا قرن هفتم باشد ( مگر به صورت نادر و فردى ) . تا آنجا كه علاّمه حلّى در نهج الحق موضوع حلول و اتّحاد صوفيّه را ، از مذهب عامه و سنّيان مىشمارد . به تعبير ديگر تصوّف تا قرن هفتم نشانه تسنّن بوده است . چنان كه سيد حيدر آملى از عرفاى قرن هشتم صريحاً در اول جامع الاسرار به آن اعتراف مىكند .
22
نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 22