responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي    جلد : 1  صفحه : 200


اشعار دالّ بر غلوّ اوست كه يكى از آنها است :
رومى نشد از سرّ على كس آگاه * زيرا كه نشد كس آگه از سرّاللّه ( 1 )


1 - اين گونه غلوّ و مبالغه‌ها در ميان صوفيه زياد است و سخن آنها اختصاص به اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) ندارد . آنها امثال اين مطلب را در حق خلفاى ثلاثه و برخى اصحاب پيامبر ( صلى الله عليه وآله و سلم ) و مشايخ صوفيه قائل هستند ، كه بازگشت آن به موضوع وحدت وجود و فناء فى اللّه و مقام محو است . به عنوان مثال مولوى در مورد شمس تبريزى و حتى خودش نيز نظير اين مقامها را قائل بوده است . اشعار مولوى در وصف و ستايش شمس تبريزى و صفات فوق بشرى بخشيدن به او مشهور است . از جمله : غزلِ شمس من و خداى من . در مورد خود مولوى نيز مناقب العارفين نقل مىكند كه « روزى حضرت مولانا به شيخ محمد خادم اشارت فرمود : كه برو فلان كار را به اتمام برسان . مگر شيخ محمد در جواب ايشان « انشاءا . . . » گفته باشد ( يعنى اگر خدا بخواهد ) . حضرت مولانا بانگ بر وى زد كه اى ابله پس گوينده كيست ؟ ( مناقب العارفين ، ص 145 . ) البتّه سخنان مذكور با فرض اين است كه اين قبيل اشعار از خود مولوى باشد و گرنه دست نامبارك صوفى مشربان دخل و تصرف زيادى در ديوان و آثار مولوى ( و حتى آثار فرزند او ) كرده‌اند تا شايد مقدارى از قبح قضيه ( در رابطه با اهل بيت ) كاسته شود . به عنوان نمونه : مولوى ، به هنگام نام بردن اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) چنان كه روش اهل سنّت است ، جمله : كرّم ا . . . وجهه يا رضى ا . . . عنه را مىآورد ( عناوين و سرفصل‌هاى مثنوى نيز چنين است ) و لكن در كتاب فيه مافيه مولوى ، در يكى از نسخه‌ها ( كه قاعدتاً مطابق نسخه اصل و موافق با سليقه مصنّف است ) بعد از نام اميرالمؤمنين ، رضى ا . . . عنه ذكر شده و در نسخه ديگر : ( عليه السلام ) . روشن است كه نسخه اى كه ( عليه السلام ) در آن آورده شده به دست يك فرد شيعى و آشنا با فرهنگ تشيّع نوشته شده است كه ( به خاطر حمايت و تبرئه مولوى يا به قصد تصحيح ) اين چنين آن را تغيير داده است . حال اگر نسخه مطابق اصل وجود نداشت و تنها نسخه تغيير يافته و مشتمل بر جمله ( عليه السلام ) در دست بود ، مريدان مولوى آن را دست آويز ديگرى براى تشيع مولوى قرار مىدادند . نمونه ديگر : در ولدنامه كه مشتمل بر سروده‌هاى سلطان ولد ( فرزند ارشد مولوى ) است اين بيت ( ظاهراً در وصف شمس و مولوى و امثال آنها ) ذكر شده است : اوليائى كه صرف معشوقند * برتر از مرتضى و فاروقند اندر اين دور اگر بدى منصور * حال ايشان بر او شدى مستور ( ولدنامه ، ص 198 ) در نسخه ديگر به جاى جمله : برتر از مرتضى و فاروقند ، اين چنين آمده : برتر از شيخ قلى و فاروقند . پرواضح است كه كلمه شيخ قلى هيچ تناسبى با مضمون شعر ندارد . و لكن چون استنساخ كننده ملاحظه كرده كه مصرع اصلى داراى مضمونى خرافى و جاهلانه است ، و لازمه آن افضليت امثال مولوى و شمس تبريزى - العياذباللّه - بر على ( عليه السلام ) است و با ديدگاه او كه معتقد به اهل بيت ( عليهم السلام ) بوده سازگار نيست ، مرتضى را به شيخ قلى تبديل كرده و فاروق را به جاى خود باقى گذارده است . فكر نكنيد كه بعيد است كسانى چون سلطان ولد در مورد مولوى چنين اعتقادى داشته باشند . بلكه برعكس آنقدر شواهد و نمونه‌ها بر اين قبيل غلو و اغراق‌ها نسبت به مولوى ( و به طور كلى مشايخ تصوّف ) وجود دارد كه هر گونه شكّى را بر طرف مىكند . ( بخشى از آنها در جاى خود بيايد ) سلطان ولد در جاى ديگر مىگويد : راه ما طرفه است ولى بىچون * برتر از عرش و فرش و گردونست مثل ما كس نديده در دوران * گنج عشقيم اندرين ويران بعضى از مريدان مولوى آن چنان دلباخته بودند كه بنا بر نقل ، هنگامى كه مولوى به حمام مىرفت و موهاى زائد بدن خود را مىتراشيد آنها را براى تبرك برمى داشتند و بين خود تقسيم مىكردند . اين مطلب را هم افلاكى و هم سپهسالار ، ( دو تن از مريدان معاصر يا نزديك به عصر مولوى ) هر دو نقل كرده‌اند . ( مناقب العارفين ص 343 . رساله سپهسالار ص 104 . از اين دو مأخذ استفاده مىشود كه مولوى نيز اين عمل را تأييد مىكرده است . حتى اگر اين مطلب جعلى باشد باز ميزان ارادت مريدها را با جعل اكاذيب نشان مىدهد . ) سپهسالار ، نويسنده رساله شرح احوال مولوى و مريد معاصر وى ، كه حكايت‌ها را با نكته‌هاى علمى درمى آميزد و نشان مىدهد كه تا حدودى اهل فضل ( به روش صوفيانه ) بوده ، در كتاب خود با اشاره به مقام فنا و محو مشايخ صوفيه و اينكه مظهر صفات الهىاند مىگويد : هرچه در بيان صفت اين طايفه مبالغه شود . . . عين تقصير خواهد بود . ( رساله سپهسالار ، ص 30 . ) در جايى ديگر مولوى را قطب الاولين و الاخرين مىخواند ( يعنى برتر از همه ) وقتى به يكى از مريدان مولوى ( علاءالدين ثريانوس ) اعتراض كردند كه چرا به مولوى خداوندگار مىگويى ؟ وى گفت : اگر بالاتر از كلمه خدا چيزى بود نيز به او مىگفتم . پس اگر فرزند مولوى در حق پدر بگويد : برتر از مرتضى و فاروقند ، بعدى ندارد . ( مناقب العارفين ، ص 276 ، مولانا جلال الدين تأليف گولپنيارلى ص 313 . ) ( إ )

200

نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي    جلد : 1  صفحه : 200
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست