responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي    جلد : 1  صفحه : 197


در جاى ديگر راجع به حضرت على ( عليه السلام ) مىگويد :
تو به تاريكى على را ديده‌اى * زين سبب غيرى بر او بگزيده‌اى . ( 1 )


1 - اين شعر نيز مانند شعر سابق بايد با توجه به عقايد ( تسنّن ) وى تفسير شود . علاوه بر آنكه در نسخه‌هايى كه ما در دست داشتيم اين شعر را پيدا نكرديم . در اينجا تذكر يك نكته لازم به نظر مىرسد . از آنجا كه فضائل و مناقب اهل بيت خصوصاً اميرالمؤمنين ( عليهم السلام ) فراوان و بىشمار است ، و عليرغم همه عداوت‌ها و محافظه كاريها در كتب اهل سنت و حتى صحاح آنها راه يافته و شخص كينه توزى چون معاويه نيز به آن اعتراف دارد ، از اين رو علماى عامه و به خصوص صوفيه نيز به چشم احترام و بزرگى به ائمه ( عليهم السلام ) نگاه مىكنند ( غير از ناصبين كافر ) . نمونه‌هاى زيادى از سخنان دانشمندان اهل سنّت و همينطور صوفيهاى سنّى وجود دارد كه نه تنها اميرالمؤمنين بلكه بسيارى از ائمه ( عليهم السلام ) را به عظمت ياد كرده‌اند و اين به هيچ وجه دليل بر تشيع و اعتقاد آنها به امامت ائمه دوازده گانه ( عليهم السلام ) نيست و لذا با همان تعبير و گاهى با ستايش بيشتر نام خلفاى ثلاثه و حتى كسانى چون سعد وقاص ، عبدا . . . زبير ، ابوهريره و . . . را ذكر مىكنند . اگر چند شعر مولوى در مدح اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) دليل بر تشيع وى است ، بايد تقريباً اكثر علماى اهل سنّت از جمله ابوحنيفه ، احمد حنبل ، مأمون و . . . را شيعه بدانيم زيرا بعضى از افراد مذكور مدح و ستايش بيشترى از اهل بيت ( عليهم السلام ) كرده‌اند . بلكه چنان كه در پاورقى اول كتاب آمده ، قطع نظر از ديدگاه تشيّع ، اگر مثنوى را با بعضى از علماى عامّه ( يا با رواياتى كه در فضائل اهل بيت در كتب عامه آمده ) مقايسه كنيم بايد گفت مولوى نه تنها از شيعه ، كه حتى از علماى سنى و صوفى نيز عقب افتاده است . آيا ابونعيم اصفهانى ، سنّى صوفى نيست كه در كتاب حلية الاولياء نام شش نفر از اهل بيت را همراه با رواياتى از آنها نقل نموده است ؟ ! آيا شعرانى سنى صوفى نيست كه نام ائمه ( عليهم السلام ) را تا امام كاظم ( عليه السلام ) در كتاب طبقات آورده و در موردى اشاره به ائمه دوازده گانه دارد ؟ ! ( طبقات شعرانى ، ج 1 ، ص 38 ) . تعجب و تأسف ما نسبت به مولوى نيست ، زيرا كه پدر و جدّ او سنّى ، استاد و پير و مرشد او سنّى ، دوستان و معاشران و مريدان او سنّى ، شهر و ديار او سنّى نشين و . . . بوده است ، بلكه تأسف ما نسبت به شيعه ناآگاه يا خودباخته‌اى است كه در زنجير « حب الشئ يعمى و يصم » ( يعنى محبت به چيزى انسان را كر و كور مىكند ) گرفتار شده و با اينهمه حق كشىِ مولوى در حق اهل بيت ( عليهم السلام ) و شيعه ، باز چشم و گوش بسته ، وى را به استناد بعضى اشعار جعلى يا مبهم ، شيعه و مخلص اهل بيت ( عليهم السلام ) معرفى مىكند . آيا اين سخن جز خودفريبى نام ديگرى مىتوان بر آن گذاشت ؟ مولوى آنچنان پايه‌هاى تسنّن را محكم كرده است كه اين ميراث تا به امروز در ميان پيروان وى و طريقه مولويه باقى مانده است . ( آقاى سعيد نفيسى در تعليقات رساله سپهسالار مىنويسد : طريقه مولويّه از آغاز تاكنون همواره پيرو اصول حنفى بوده است . ص 350 ) . چنان كه اشاره شد مدح و ثناى اهل بيت دليل بر اعتقاد به امامت ائمه ( عليهم السلام ) نمىشود . و گرنه بايد ابونعيم اصفهانى - كه بسيار بيشتر از مولوى از اهل بيت ( عليهم السلام ) تجليل كرده - را شيعه بدانيم ، در حالى كه همين ابونعيم قبل از نام اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) نام خلفاى ثلاثه را با بالاترين عنوانها ياد مىكند و فضائل و مناقب بىشمارى براى آنها ذكر مىنمايد ، و بعد از نام اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) نيز نام كسانى چون طلحه ، زبير ، ابوهريره ، سعد وقاص ، عبدا . . . عمر ، عبدا . . . بن زبير و . . . به عنوان اولياء و با ذكر فضائل و مناقب آورده است . همچنين بايد شعرانى را شيعه خواند كه چند گام از ابونعيم جلوتر رفته و به غير از اشاره به ائمه دوازده گانه ( عليهم السلام ) ، مدعى است كه با كسانى ملاقات كرده كه آنها با حضرت مهدى ( عليه السلام ) ديدار داشته‌اند . ( الانوار القدسيه فى بيان آداب العبوديه . تأليف شعرانى ص 5 . « در حاشيه طبقات چاپ شده است » ) در حالى كه وى نيز اصول فكرى اهل تسنّن را در مورد خلفاء و مذاهب اربعه حفظ كرده ، و جالب است كه در شرح حال امام باقر ( عليه السلام ) مىگويد : كه امام باقر ابوبكر را دوست مىداشت ، و در ستايش او مبالغه مىكرد . و از قول امام باقر ( عليه السلام ) نقل مىكند كه هر كس به ابوبكر ، « صدّيق » نگويد خدا در دنيا و آخرت قول او را تصديق نكند . همچنين گويد : بعد از آنكه به امام باقر خبر رسيد كه بعضى از مردم عراق ابوبكر و عمر را دشمن مىدارند ، به آنها نوشت : من از كسانى كه ابوبكر و عمر را دشمن مىدارند برى هستم ، و اگر روزى حكومت به دست من برسد خون آنها را قربةً الى ا . . . خواهم ريخت . ( طبقات شعرانى ج 1 ، ص 32 . ) و بالأخره فضل بن روزبهان با آن همه تعصب و عداوت ، كه در ردّ كتاب علاّمه حلّى ( نهج الحق ) كتاب نوشته و به سلطان اسماعيل صفوى « طاغيه » مىگويد ، نيز از مولوى جلو افتاده ، و بايد او را نسبت به مولوى منصف به حساب آورد زيرا كه او در قصيده‌اى ، « الامام الثامن الضامن » را مدح كرده ، و هر دوازده امام را با تكريم ياد مىكند ، ولى خاطرنشان مىكند كه محبّ كامل اهل البيت كسى است كه او را كمال محبّت با صحابه باشد سيما خلفاء راشدين . ( دنباله جستجو در تصوّف ايران تأليف زرّين كوب ، ص 226 . ) ( إ )

197

نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي    جلد : 1  صفحه : 197
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست