نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 178
اين سمره همان جنايتكارى است كه نائب الحكومه زياد بن ابيه بود و در بصره چه جنايتها كه مرتكب شد ، بعد از آن هم از سران شرطه ابن زياد بود و در زمان يزيد بن معاويه لعنة اللّه عليهما مردم را به جنگ با امام حسين ( عليه السلام ) ترغيب و تحريص مىكرد . و بالأخره اين معاويه بود كه به رسم ملوك ، پسرش يزيد را جانشين خود كرد ، و پدر و پسر كردند آنچه كردند و بر همه روشن است ، آيا اين معاويه كه از متابعين شيطان است بر شيطان غلبه مىكند چنانچه مثنوى ساخته و پرداخته است ؟ « حشره اللّه معه » كه « المرء يحشر مع من احبّ » انسان با كسى كه او را دوست دارد در قيامت محشور مىشود . حكيم سنايى شاعر معروف كه شعر او در بحث وحدت وجود خواهد آمد درباره معاويه گفته است : داستان پسر هند مگر نشنيدى * كه از او و سه كس او به پيمبر چه رسيد پدر او سر و دندان پيمبر بشكست * مادر او جگر عمّ پيمبر بدريد او به ناحق حقِ داماد پيمبر بستاد * پسر او سر فرزند پيمبر ببريد بر چنين قوم تو لعنت نكنى شرمت باد * لعن اللّه يزيداً و على آل يزيد بهر حال سرگذشت معاويه و ابليس و امثال آن كه در مثنوى آمده است قصّه است ، و اين قصّه گوها مصداق بارز آنانند كه امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : خداوند لعنت كند آنها را ( 1 ) ، و ظاهر اكثر علماء ما حرمت استماع اين نوع قصّهها است ، و همچنين مستمعينِ چنين قصّههايى مصداق آيه شريفه « سمّاعون للكذب ( 2 ) . . . » مىباشند . و در روايت صحيح وارد شده است كه اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) قصه گويى را در مسجد
1 - سفينة البحار : 2 / 433 مادّه « قصَص » . ذكر القصّاصون عند الصادق ( عليه السلام ) ، فقال : لعنهم اللّه يشنعون علينا . يعنى صحبت قصه گوها نزد امام صادق ( عليه السلام ) به ميان آمد ، آن حضرت فرمود : خدا لعنت كند آنها را كه به ما ناسزا مىگويند . 2 - سوره مائده ، آيه 42 .
178
نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 178