نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 145
مطلق دست مىدهد . ( 1 ) گيتا ( يكى از كتابهاى مقدس هندو ) نيز همين مطلب را تأييد مىكند : . . . وصال به حق و استغراق در ابديّت موجب مىشود كه وى همه چيز را با ديده تجانس و يك رنگى بنگرد . . . و متعاقب اين حالت ، يگانگى و وحدت خالق و مخلوق ، و مقام بقا در ذات الهى ، حاصل مىشود . ( 2 ) اين مرحله را يوگاى همانندى مىگويند . مولوى گويد : چون به صورت آمد آن نور سره * شد عدد چون سايههاى كنگره كنگره ويران كنيد از منجنيق * تا رود فرق از ميان اين فريق ديگرى گويد : كيستم من سالك و اصل شده * مر مرا ذات خدا حاصل شده همچنين گويد : منم الله در عين كمالم * منم الله در عين وصالم منم الله خود در خود بديدم * به خود گفتم كلام خود شنيدم اينجاست كه شطحيات صوفيه و هندوها گل مىكند . صوفى ( حلاّج ) مىگويد : « اناالحق » و فقيران هندو مىگويند : « اَهم بَرْهماسمى » ( من برهما ( خدا ) هستم ) . همچنين مولوى گويد : بانگ زد يارش كه بر در كيست آن * گفت بر در هم تويى اى دلستان در « چاندوگيا اوپانيشاد » آمده است : در ازل اى پسر اين هستى كه يكى است و ثانى ندارد وجود نداشت . از اين رو نيستى ( مرتبه هوهويت و غيب مكنون ) هستى پديد آمد ( مرحله ظهور و احديت يا واحديت ) . سپس اوپانيشاد به صفات ديگر آفرينش