نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 117
بنابر اين اگر واقعاً تصوّف ، مكتبى صحيح و اسلامى است پس بايد آئينهاى مذكور ( مذهب هند و . . . ) را نيز حق و منطبق بر اسلام بدانيم ( با قطع نظر از شكل و قالب ) . به عبارت ديگر : بنابر عقيده و افكار صوفيان و شناسنامهاى كه براى يك صوفى قائلند ( وحدت موجود ، فناء و . . . ) پيروان مكتبهايى چون مذهب هندو و . . . كه همين عقيده و مسلك را دارند ، بايد صوفى اصيل و تمام عيار شمرده شوند . به ويژه با تصريح بسيارى از صوفيان مبنى بر اينكه شكل و ظاهر دين اهميت ندارد و معيار اصلى ، محتوى و مغز دين است ، كه : ز كفر و دين برون صحرائيست . نتيجه قاعده و فرمول بالا اين است كه بايد كُفّار مذكور را ( با توجه به ديدگاه صوفيه ) حقيقتاً مسلمان ، و به يك اعتبار مسلمانتر از مسلمانان تلقّى كرد ، زيرا سابقه و عمق برخى از آنها در تصوّف بيشتر از بعضى صوفيان مسلمان است . و قهراً بايد آنها اوّلين كسانى باشند كه از اسلام استقبال كرده و ايمان آورده باشند . در حالى كه واقعيّت چيز ديگرى است . مسلمانان هيچ گاه به چشم برادرِ مكتبى به آنها نگاه نكردهاند و حتى مثلاً هندوها را در رديف پيروان اديان سه گانه ( مسيحى ، يهودى ، زردشتى ) قرار ندادهاند ، و هيچ سفارشى نيز از پيامبر و اهل بيت ( عليهم السلام ) در حق آنها نقل ننمودهاند . متقابلاً آنها نيز احساس خويشاوندى و يگانگى با اسلام ننموده و راه خود را از راه مسلمانان جدا تلقّى كردهاند . فكر نكنيد ما نسبت به صوفى و مسلمان قلمداد كردن امثال هندوان ( از ديدگاه صوفيه ) گرفتار خيال بافى و فرضيّه سازى شده ايم ، بلكه اين موضوع چنان كه به تفصيل و با ذكر مدارك و منابع خواهد آمد مطلبى است كه صوفى عريق و مشهورى چون « محمد دارا شكوه » كه اهل هند و داراى اطلاعات وسيعى در زمينه تصوّف و آئين هندو است ( و تأليفهاى متعدّدى در اين زمينهها دارد ) ، صريحاً به آن اعتراف كرده است . * * *
117
نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 117