نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 39
و مناقب و خرق عادت براى بزرگان تصوّف مىشد . و اگر اين عامل را در كنار عامل اول يعنى حسن ظن و سادگى برخى مريدان قرار بدهيم نتيجه آن چيزى خواهد شد كه در بسيارى از كتابهاى شرح حال و مقامات مشاهده مىكنيم . ويژگيهاى پيروان مولوى و صوفيان قونيه اتفاقاً دو عامل مذكور در زمان مولوى و پس از او ( تا مدّتى ) وجود داشته است : اولاً : مريدان و اطرافيان مولوى چنان كه نقل مىكنند ، نوعاً از پيشهوران و افراد عامى و كمسواد ( و عدّهاى اعيان ) ، بودهاند . ( 1 ) چنان كه يكى از مولوى شناسان در اين باره مىنويسد : اكثر اين مريدان از محترفه و عامّه بودند . . . ( 2 ) بدين جهت مولوى مورد طعن و اعتراض مكرّر علماء و ديگران واقع مىشد . يكى از بزرگان قونيه ( به نقل افلاكى ) مىگويد : « اغلب ياران مولوى عامى و محترفه و اعيان شهر هستند . مردمِ فضلاء و دانا گِرد ايشان كمتر مىگردند . . . » . ( 3 ) معين الدين پروانه امير مقتدر و پرنفوذ سلجوقيان كه گرايش به تصوّف داشت و گفته مىشود كتابِ حديثىِ « جامع الاصول » را نزد صدرالدين قونوى خوانده بود ، و از مريدان معروف مولوى شناخته مىشد ، در اين زمينه ( به نقل مناقب العارفين ) مىگويد : « حضرت خداوندگار ( مولوى ) پادشاه بى نظير است . . . امّا مريدانش به غايت مردمِ بدند ، و فضول نفس » . اين گروه چنان حسن ظن و عقيده به مولوى داشتند كه نه به چشم يك شيخ مرشد بلكه به چشم يك سلطان واقعى و يك تجسم الوهيت به او مىنگريستند . ( 4 ) و از او به
1 - پله پله تا ملاقات خدا ، ص 316 . البته بعضى افراد درس خوانده و فاضل نيز در ميان آنها بودهاند . 2 - همان مأخذ ، ص 151 و 129 . 3 - همان مأخذ . 4 - داستان زير كه هم مناقب العارفين و هم سپهسالار نقل كرده است به خوبى شيفتگى مريدان مولوى را نشان مىدهد : « هر نوبت كه خداوندگار جهت حلق ( تراشيدن موهاى زائد بدن ) به حمّام رفتى ، اكثر اصحاب حاضر شدندى و به تبرّك آثار ( موهاى زائد ) ايشان را بر همديگر قسمت كردندى . . . ( رساله سپهسالار ص 104 ، مناقب العارفين ص 562 ) .
39
نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 39