نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 351
إسم الكتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 639)
اجراء كند همه عقلاء او را مذمّت مىكنند ، و اگر بگويد كه عادت من برآوردن هر گونه خواهش است از هر كس اگرچه عمل فحشاء باشد ، عقلاء او را مذمّت مىكنند . ( 1 ) قضاء مثنوى درباره قضاء چنين مىگويد : بل قضا حقّ است و جهد بنده حقّ * هين مباش اعور چو ابليس خلق ولى فوراً جهد بنده را اختيار معنى كرده و مىگويد : در تردّد مانده ايم اندر دو كار * اين تردّد كى بود بىاختيار و براى اختيار قدرت ثابت مىكند و مىگويد : پس تردّد را ببايد قدرتى * ورنه آن خنده بود بر سبلتى ( 2 ) جان اين مطالب را نمىتوان با شعر و مثل بيان كرد ، بلكه حقّ مطلب آن است كه تردّد و اختيار نيز ، قدرت سنجيدن سود و زيان و يا شهوت و حرص لازم دارد كه خداوند داده است ، امّا بحث درباره قدرت مؤثّره در فعل است ، نه قدرت بر تفكّر و اختيار بدون تحريك عضلات . و نهايتاً ، مكرّر گفتيم كه مثنوى به اختيار متشبّث مىشود كه همان « كسب » است ، و احتمالاً به مذهب ابواسحاق اسفرائينى كه مىگويد : فعل از دو قدرت سرچشمه مىگيرد ، نه مذهب ابى الحسن اشعرى . در عين حال مثنوى اين را هم مىگويد كه : گفت سلطان بلكه آنچ از نفس زاد * زيغ تقصير است و دخل اجتهاد ( 3 )
1 - و در سابق گذشت كه حتى رازى هم مىگويد : فعل قبيح از خداوند محال است . 2 - اين شعر و دو شعر قبل از آن در مثنوى دفتر ششم 400 به بعد آمده است . 3 - مثنوى : دفتر ششم 403 . كلمه « زيغ » در نسخه نيكلسون به عين مهمله آمده است ، ولى به نظر مىرسد كه به غين معجمه باشد ، يعنى كلّ بينش نابجا است « زاغ البصر » ، ولى بىمناسبت نيست كه ربع باشد به قرينه « دخل اجتهاد » و گفته مثنوى : بل قضا حقّ است و جهد بنده حق . و در نسخه انتشارات وصال « ربع تقصير » است .
351
نام کتاب : نقدى بر مثنوى ( فارسي ) نویسنده : سيد جواد المدرسي جلد : 1 صفحه : 351