نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 87
إسم الكتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى ( عدد الصفحات : 636)
متعال با آيهء شريفه « لا يرون فيها شمسا ولا زمهريرا » تضاد را از ابديت نفى فرموده است [1] زيرا اين اضداد است كه يكديگر را منفى مىسازند ، وقتى اضداد يا تضاد وجود ندارد ، فنايى وجود نخواهد داشت . اين همه تصور واشكال ورنگها كه در عالم طبيعت در جزر ومد است ، از جهانى بىرنگ به اين عالم سرازير مىشوند ، چنانكه اين همه جنگ وتكاپو براى ايجاد مسالمت در دستگاه خلقت است كه رو به خدا است . چنانكه شنيدى ، اصل اين دنياى پر غم واندوه وپر از هجران وسوز فراق ، انبساط ووصالى است كه در پشت پرده هاى اين جهان وجود دارد . بار ديگر در اين اصل بيانديشيم كه اين تخالفهاى گوناگون از كجا ناشى مىشود ؟ وچه راز عظيمى در اتحاد اين اضداد نهفته است ؟ علت اساسى اين اختلاف واتحاد ، آن اضداد است كه در زير بناى طبيعت تعبيه شده وموجوديت طبيعى ما فرع ونمودى از آن است . اما جان آدمى ، آرى تنها جان آدمى است كه در ما فوق اين ميدان كارزار قرار گرفته وتعينات وتمايزات تضاد انگيز راهى به جان آدمى ندارد ، لذا طبيعت وخوى آدمى كه نمونه وشعاعى از عظمت الهى است ، از مجراى گلاويز گشتن وكون وفساد مادى بالاتر است . جنگهايى را كه مىبينى اصل ومقدمهء صلحها است ، مانند پيكارى كه پيامبر ما با كفار ومشركين وپليدان روزگار براه انداخته بود ، چه نيكو ومبارك است جنگى كه در راه ايجاد وحدت ارواح آدمى در گذرگاه كمال به وجود مىآيد . چنين جنگى هرگز مغلوبيت ندارد وهمواره پيروز وفاتح خواهد بود ، شرح اين پيروزى
[1] زيرا وقتى كه تضاد وتخالف وروياروى هم قرار گرفتن تعينها مرتفع شد ، حركت منفى مىشود وابديت حاكم مىگردد ، اگر حركت مرتفع شد اجزاء طبيعت اگر چه ضد يكديگر بوده باشد ، جنگ وپيكار منفى مىشود . هومر شاعر يونان باستان مطلبى در آرزوى ابديت گفته است كه قابل تطبيق به جملهء اول است . .
87
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 87