نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 548
قاضى وصوفى با يكديگر در قيل وقال وكشمكش بودند كه آن بيمار رنجور وسخت بىحال ، نظرش به پشت گردن قاضى افتاد وديد از پشت گردن صوفى براى سيلى زدن بهتر است . فورا با شنيدن اين كه صوفى بايد سه درهم به او بدهد ، دست بلند كرده با خود گفت : حالا كه قصاص سيلى كه زده بودم به اين ارزانى وخوبى است ، پس يك سيلى هم به پشت گردن خود قاضى بنوازم .
548
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 548