نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 207
إسم الكتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى ( عدد الصفحات : 636)
نقداً به تو مىدهم . صاحب قوچ با خويشتن گفت : چه بهتر ، صد درهم ارزش ده قوچ را دارد ، وبه خود چنين تسليت مىداد - < شعر > گر درى در بسته شد ده در گشاد گر قچى شد حق عوض اشتر بداد < / شعر > فورا لباسهايش را از تن در آورد وبه ته چاه رفت ، دزد اين دفعه جامه ها را ربود ورفت . احتياط آن نيست كه انسان به طمع مزيت از دست رفته ، مزيت ديگرى را هم از دست بدهد ، اين طمع در هر حال كه باشد طاعون مرگزاى را به ارمغان مىآورد ، احتياط آن است كه انسان را به سر منزل اصليش برساند . طمع دزديست فتنه سيرت ، كه مانند خيال هر لحظه به صورتى انسان را مىفريبد . < شعر > كس نداند مكر او الَّا خدا در خدا بگريز ووا ره زين دغا < / شعر >
207
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 207