نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 17
إسم الكتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى ( عدد الصفحات : 636)
مىفهميدند وسپس زندگى فردى واجتماعى خود را حقيقتا به مقتضاى آن تطبيق مىنمودند ؟ مگر در خود همين دوران قرن بيستم صدها بلكه هزاران ارزشهاى انسانى وحقايق اخلاقى با اين كه از نظر واقعيت امور ثابت شدهاى هستند ، پاى مال هوى وهوس انسانها نگشتهاند ؟ امروز وقتى كه رهبران فكرى واخلاقى عالم انسانيت فرياد مىزنند : اى مردم جوامع دنيا جنگ بد است ، حق كشى بد است ، خود پرستى بد است ، اين اصول عالى وشايسته مورد پذيرش وعمل مردم قرار مىگيرد ؟ اگر بنا شود كه انسانها به حال خود رها شوند وفقط به خواسته هاى طبيعى خود پاسخ بگويند واز مسائل واصول عالى انسانى تنها بدانستنش قناعت نمايند ، بدون كمترين تفاوت در ديروز وامروز وفردا ، همان جاندار مايع وانعطاف پذير خواهد بود كه هستىاش در گروگان آب وباد طبيعت وخواسته هاى طبيعى ساير همنوعان خود قرار خواهد گرفت . كسى مىتواند بىنياز از اصول عالى انسانى كه گذشتگان گوشزد كردهاند ( ومرور قرون واعصار نتوانسته است عظمت آنها را از بين ببرد ) بوده باشد كه نه من داشته باشد ونه ايده آل عالى براى زندگى ، ويا چنان تحولى در موجوديت انسانى او به وجود بيايد كه موضوع آن اصول را از خود منتفى بسازد . مسئلهء دوم - ما هرگز با فرسودگى جزئيات واشكال وموارد ادبيات گذشتگان مخالف نيستيم . زيرا واضح است كه شتر وساربان زمان سعدى : < شعر > اى ساربان آهسته ران كارام جانم مىرود آن دل كه با خود داشتم با دلستانم مىرود < / شعر > در روزگار هواپيماهاى جت وكنگورد وآپولو ولونا آنچنان منتفى است كه طلوع خورشيد وماه هفتصد سال پيش از اين روز . اما وقتى كه مىگويد :
17
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 17