نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 811
ما مىخواهيم بدانيم ولى هوى و هوس نمىگذارد عينك واقع بينى را در ديده گان نصب نماييم . مىخواهيم بدانيم ولى خوش باورى و ساده لوحى ما با اندك معلومات ما را فريب مىدهد ، و جهل متراكم را علم مىناميم . بدين جهت ما دايماً تاريكىهاى زيادترى به روشنايىهاى كمترى مخلوط كرده اسم آن را علم مىگذاريم . زشتتر از همه اينها به ديگران هم امر و توصيه صادر مىكنيم كه شما هم مطابق اين معلومات بىسر و ته ما علم فرا بگيريد و آن را به كار ببنديد ، و روش زندگانى تان را با آن معلومات مشخص نماييد . نقص معلومات به طورى نيست كه مخصوص يك فرد ، يا گروهى از انسانها بوده باشد ، حد اقل مىتوان گفت تمام انسانها با روبرو گشتن با جهان بىكران هستى احساس مىكنند كه ممكن است معلوماتشان تا بىنهايت افزايش پيدا كند ، ولى آنان جز چند مسئلهء نسبى چيزى نخواهند دانست . با اين حال انسان آگاه موجوديت ناتوان و نيازمند خود را با انتساب به خداى بىنياز مىتواند معنا و مفهومى ببخشد ، شخص هشيار همين معلومات ناقص خود را در گذرگاه بىنهايت به خدا نسبت مىدهد و مىگويد : خداوندا ، من تا آخرين حد توانايى مىكوشم و مىخواهم نتيجهء كوششم كه عبارت است از چند مطلب ناقص ، مانند يك قطره به درياى پهناور و بىنهايت علم تو مخلوط كنم ، و يا در همين قطرهء علمى كه به من بخشيدهاى نمونهاى از درياى علم تو را ببينم ، در اين حال است كه انسان با داشتن همان معلومات ناچيز شادى زيادى در خود احساس خواهد كرد ، به طورى كه مالكيت تمام دنيا نمىتوانند انگيزهء چنان شادى بوده باشد ، آن چنان آرامش روحى خواهد داشت كه گويى تمام جهان هستى را مىشناسد . چنان كه نور خورشيد بدان سان كه يك جسم محقرى را روشن ساخته و به همان نحو تمام كرات مربوط به خود را روشن مىسازد ، پرتو علم خداوندى نيز هنگامى كه
811
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 811