responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 809


در بيان تفسير حديث ما شاء الله كان و ما لم يشأ لم يكن < شعر > ( ( 1878 ) ) اين همه گفتيم ليك اندر بسيج ( 1 ) بىعنايات خدا هيچيم هيچ ( ( 1879 ) ) بىعنايات حق و خاصان حق گر ملك باشد سياهستش ورق اى خدا اى قادر بىچند و چون واقفى بر حال بيرون و درون ( ( 1880 ) ) اى خدا اى فضل تو حاجت روا با تو ياد هيچ كس نبود روا ( ( 1881 ) ) اين قدر ارشاد تو بخشيده اى تا بدين بس عيب ما پوشيده اى ( ( 1882 ) ) قطرهء دانش كه بخشيدى ز پيش متصل گردان به درياهاى خويش ( ( 1883 ) ) قطرهء علم است اندر جان من وارهانش از هوا وز خاك تن ( ( 1884 ) ) پيش از آن كاين خاكها خسفش كند پيش از آن كاين بادها نشفش كند ( ( 1885 ) ) گر چه چون نشفش كند تو قادرى كش از ايشان واستانى واخرى ( ( 1886 ) ) قطرهء كان در هوا شد يا كه ريخت از خزينه قدرت تو كى گريخت ( ( 1887 ) ) گر در آيد در عدم يا صد عدم چون بخوانيش او كند از سر قدم ( ( 1888 ) ) صد هزاران ضدّ ضد را مىكشد بازشان حكم تو بيرون مىكشد ( ( 1889 ) ) از عدمها سوى هستى هر زمان هست يا رب كاروان در كاروان باز از هستى روان سوى عدم مىروند اين كاروانها دم به دم ( ( 1890 ) ) خاصه هر شب جمله افكار و عقول نيست گردد جمله در بحر نغول ( ( 1891 ) ) باز وقت صبح آن اللهيان بر زنند از بحر سر چون ماهيان ( ( 1892 ) ) در خزان بين صد هزاران شاخ و برگ در هزيمت رفته در درياى مرگ ( ( 1893 ) ) زاغ پوشيده سيه چون نوحه گر در گلستان نوحه كرده بر خضر ( ( 1894 ) ) باز فرمان آيد از سالار ده مر عدم را كانچه خوردى باز ده ( ( 1895 ) ) آن چه خوردى واده‌اى مرگ سياه از نبات و ورد و از برگ گياه اى برادر يك دم از خود دور شو با خود آى و غرق بحر نور شو < / شعر >


( 1 ) بسيج سامان ، جهاز ، وسايل ، آمادهء سفر شدن ، قصد راه . .

809

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 809
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست