نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 681
اين گونه تحولات در افراد بشرى در طول قرون و اعصار به طور بىشمار رخ داده است ، به طورى كه انسان از يك شخصيت به شخصيت ديگرى تحول يافته ، و چنان مبدل شده است كه گويى موجودى بود ، و موجود ديگرى شده است . براى توضيح داستان ملاقات زهير بن قين با حسين بن على عليه السلام در راه دشت نينوا را مىتوان مثال آورد . با اين كه مىگويد : زهير يكى از مردانى بود كه نه تنها با اهل بيت پيغمبر و دودمان على عليهم السلام رابطه حسنهاى نداشته است ، بلكه مىتوان گفت : تقريبا داراى انحرافى بوده است . اما تاريخ مىگويد : هنگامى كه حسين عليه السلام رو به نينوا مىرفت ، زهير كه در راه كوفه چادر زده نمىخواست در قضاياى حسين عليه السلام شركت داشته باشد ، هنگامى كه حسين عليه السلام به چادر او رفت و نظرى به قيافه او انداخت و چند كلمه سخن گفت ، زهير دست از جان شسته از سر غذا بلند شد و همراه حسين رهسپار ديار خونين نينوا گشت . و همچنين انقلاب روحى خود جلال الدين را با تماس با شمس تبريزى كه نقل مىكنند از همين قبيل است ، آرى يك مقتضى درونى لازم است كه اين انگيزه ها بتوانند در روح انسان كارگر افتاده انقلاب و تحولى ايجاد نمايند . مىتوان گفت : اين كلمه كه بايستى يك مقتضى در درون انسان وجود داشته باشد ، اگر بخواهد با يك عبارت مأنوستر و اصطلاحىتر ادا شود ، به اين شكل در مىآيد : كه اگر وجدان در درون انسان كشته نشده باشد ، اگر چه در نفسهاى واپسين بوده باشد ، باز از آن جهت كه وجدان موجود نيرومندى است ، نفسهاى آخرى او از تمام نيرومندىهاى جهان ماده نيرومندتر است .
681
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 681