نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 677
إسم الكتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى ( عدد الصفحات : 848)
تفسير ابيات هنگامى كه فرستادهء قيصر مطالب گذشته را از عمر شنيد ، يك روشنايى در دلش فروزان گشت ، به طورى كه سؤال و جواب و خطا و صواب در دل او محو شد . آرى گاهى پس از يك انقلاب روحى ، چنين حالات شگفت دست مىدهد ، كه انسان احساس مىكند : راه و مقصد و سؤال و جواب و كلى و جزيى در هم آميخته ، در يك واحد غير قابل توصيف ادغام گشتهاند فرستادهء قيصر چون اصل را دريافته بود ، از تمام فروع صرف نظر كرد ، در حكمت و علت تعلق ارواح به اجساد سؤالى كرد كه : چگونه شده كه آب صافى در گل تيره مخفى گشته است ؟ اين جان صافى از چه رو پاى بند اين بدنها شده ؟ فايده اين تعلق چيست ؟ عمر مىگويد : تو بحث عميقى را مطرح كردهاى ، ولى معنا را در زنجير حرف مىبندى ، معناى آزاد را كه قيد پذير نيست ، در حرف و لفظ اسير مىكنى . تو در جستجوى فايده هستى در صورتى كه در فايده غوطه ور گشتهاى ، از زيادتى فايده مانند اين كه بر تو پوشيده است به جستجوى فايده پرداختهاى ، مسئلهء فايده كه براى ما مطرح است ، آيا براى آن خدا كه اين فايده از او ايجاد شده است مطرح نبوده است ؟ در جهان هستى صدها هزار فايده است كه هر يك صدها هزار فايده در بر دارد . درست توجه كن دم لطف خدايى كه جان جانهاست ، چگونه مىتواند از معنى و علت خالى بوده باشد ؟ تو يك بررسى در باره خويشتن كن ، خواهى ديد نطقى كه مىكنى معلول فايده ايست ، در صورتى كه اين يك جزء از كل روح تست ، آيا مىتوانى تصور كنى كه روح كه كل
677
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 677