نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 671
< فهرس الموضوعات > عقل جزيى خطا كار است < / فهرس الموضوعات > < فهرس الموضوعات > تفسير ابيات < / فهرس الموضوعات > < شعر > ( ( 1501 ) ) بحث عقلى گر دُر و مرجان بود آن دگر باشد كه بحث جان بود < / شعر > عقل جزيى خطا كار است در مباحث گذشته گفتيم كه : در اصطلاح جلال الدين عقل دو معنى دارد : 1 - عقل كل كه گاهى از آن عقل كلى هم ياد مىكند . اين عقل كل نه تنها خطا كار نيست ، بلكه از يك نظر زير بناى جهان هستى است ، و تمام صورتهاى درونى انسان و كائنات جهان طبيعت از نمودهاى اين عقل است . و با همين تفسير عقل به روش فلسفى هگل با جلال الدين تشابهى پيدا مىكند ، و ما در اين باره توضيح دادهايم . دوم - عقل جزيى است ، و آن همان نيرويى است كه با كميتها و كيفيتها سر و كار دارد . و چون وسايل فعاليت اين عقل جزيى همين حواس است كه دائماً در بازيگرى است ، و همچنين خيالات درونى است كه همواره در معرض اشتباه و خطا مىباشد ، لذا اين عقل جزيى را در كتاب مثنوى بارها محكوم كرده است . تفسير ابيات مىگويد اى عزيز : براى اختيار يك مثال بياورم ، تا خودت بتوانى جبر را از اختيار تشخيص بدهى ، دستى كه از ارتعاش مىلرزد با دستى كه تو حركت مىدهى تفاوت دارد . اگر چه هر دو حركت آفريدهء خداوند است ، ولى هيچ يك از آن دو با ديگرى قابل مقايسه نيست ، زيرا اگر به طور اختيار دستى را حركت دادى ، و آسيبى بر خود يا ديگرى وارد كردى ، پشيمان مىشوى كه چرا چنين كارى را كردم ، در صورتى كه اگر با دست مرتعش ضررى بر تو عائد مىگشت ، هرگز پشيمان نمىشدى ، زيرا كه اختيارى در كار نيست .
671
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 671