نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 654
كلمهء جبر او را در همين مفاهيم پست مادى اسير و زندانى مىكند . توضيح اين كه اين جبر را كه من مىگويم ، از جبرهاى مورد بحث فلاسفه نيست كه با نظر به عوامل ضرورى طبيعت در جهان و خود كالبد انسانى صحبت مىكنند ، و مىگويند : انسان با نظر به عوامل ضرورى دو قلمرو انسان و جهان در كارهاى خود مجبور است ، بله اين يك جبر عالىترى است كه هر كس نمىتواند آن را درك كند . پس اين جبر چيست ؟ مىگويد : اين حالت كه من مىگويم حالت « معيت » موجودات با خداست ، شما مگر نمىدانيد كه - « و هو معكم اينما كنتم » ( خدا با شماست هر جا كه باشيد ) من در اين حالت خود ماه را مىبينم ، شما در جبر معمولى از ابرها صحبت مىكنيد . « چنان كه گفتيم مقصودش از ابر همين عوامل مادى است كه جهان طبيعت و انسانى را احاطه نموده است » . من در مهتاب اين ماه از نورش بهره بردارى مىنمايم ، من جبرى كه مىگويم ، جنبهء « يلى الحق » انسانها را بيان مىكنم ، شما در اصطلاحات فنى غوطه مىخوريد . اين جبر جبر عاميانه نيست كه حتى سر غذا هم كه نشستهاند از آن صحبت مىدارند و با چند عدد شعر به گمان خود اين مبحث را به حد نصاب مىرسانند . اين جبر ناشى از انگيزه هاى نفس اماره نيست ، بلكه من در بارهء كشش خود خداوند صحبت مىكنم . اين جبر را كسانى مىشناسند كه خدا در دل آنها روشنايى معنوى ايجاد كرده است ، همان نورى كه اگر
654
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 654