نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 624
< شعر > ( ( 1417 ) ) مهر و هيبت هست ضد يكدگر اين دو ضد را ديد جمع اندر جگر < / شعر > در روحهاى بزرگ پديده هاى گوناگون روانى با هم در آميخته هماهنگ مىشوند جاى ترديد نيست كه هر اندازه كه روان انسانى ضعيف بوده باشد ، يعنى از مرحله « خود طبيعى » بالاتر نرفته باشد ، نمىتواند پديده هاى گوناگون را در خود هضم نمايد و هر يك از اين پديده ها كه به روح او وارد مىگردد ، او را اشباع نكرده در آن مستغرق مىسازد . ارواح خام نمىتوانند ترديدها و يقينها و انگيزه هاى لذت بخش و دردناك و حيرت انگيز و آرامش بخش و اضطراب انگيز را به طورى هضم نمايند كه دگرگون نشوند . در صورتى كه هر چه كه شخصيت انسانى تقويت مىگردد به همان اندازه انگيزه هاى مزبور را ارزيابى كرده ، مىتواند شخصيت را از متلاشى شدن و از باخته شدن در مقابل نمودهاى مؤثر روانى در امان نگاه دارد . معناى اين اصل را به دو نوع مىتوان تفسير و توضيح داد : يكى اين كه روح به جهت عظمتى كه پيدا كرده است ، مىتواند خود را مانند يك مادهء رسوب شده در مقابل جريانات جويبار زندگى تثبيت نمايد . مانند كوه بلندى كه هزاران طوفان نمىتواند آن را از جاى بر كند . دوم اين كه وسعت روح نه اين كه آن پديده ها و انگيزه ها را نديده بگيرد ، بلكه هر اندازه كه قدرت پيدا مىكند گويى همان پديده هاى متضاد را در خود دارا مىباشد ، و چنان كه گفتيم هر چه كه در جهان هستى به عمق اشياء فرو مىرويم مىبينيم كه : تضادها و تخالفها با يك هماهنگى شگفت انگيزى با يكديگر در جريان هستى شركت مىورزند . به نظر مىرسد اين نظريهء دوم صحيحتر است ، و چنين نيست كه روح يك انسان
624
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 624