responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 612


چنان كه بايستى خود خدا طلب افزايش دوزخ را ساكت كند ، همچنين است نفس انسانى كه در درون ما نهفته است . گويى با اين خاصيت كه نفس ما دارد ، جزيى از كل خويش ( دوزخ ) است كسى كه مىتواند نفس اماره را از كار بيندازد ، فقط خداست كه مىتواند آن را از طغيان باز دارد . اين كمان واژگون نفس هر تيرى كه رها كند آن تير كج خواهد رفت . براى يك زندگانى انسانى ، بايستى مانند تير راست بوده باشى ، كه از كمان جهان طبيعت راست پرتاب شوى . آرى انسانى كه از پيكار برون خلاص شده است ، نوبت جنگ و جدال با خصم درونى اوست . ما كه از جهاد اصغر بر گشته‌ايم ، اكنون هم زبان با پيغمبر خود جنگ با خصم درونى را آغاز مىكنيم . اما اين جهاد آسان نيست بلكه نيرويى لازم است كه بتواند درياها را بشكافد ، بلكه اگر بتوانم با اين موجود نيرومند چنان گلاويز خواهم شد كه گويى با ناخن ناچيزم كوه قاف را از جا بر مىكنم . شكستن صفها كار هر شير است ، ولى شيرى كه بتواند خود را بشكند ، بايستى خيلى نيرومند بوده باشد . تا بتواند ( مانند على عليه السلام ) شير خدا گشته از نفس و از فرعون آن نجات پيدا كند .
< شعر > در بيان اين شنو يك قصه اى تا برى از سر گفتم حصه اى < / شعر >

612

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 612
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست