responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 548


نمىترسد ، برويم من آن شير را ببينم و جزاى او را بدهم ، اگر دروغ گفته باشى سزاى تو را به كف دستت بگذارم . خرگوش مانند پيش قراولان جلو مىافتد اما شير را به كجا مىبرد ؟ به سوى دام مرگى كه براى او گسترده است . اين دام مرگ چاه عميقى بود كه خرگوش آن را در زير نظر گرفته بود . اين خرگوش مانند آبى زير كاه ( كاه مىنمود ولى در زير آن كاه آبى بود كه شير را بالاخره غرق مىكرد ) همراه شير به سوى چاه روانه شدند .
آرى دام مكرى كه در راه گسترده بود ، كمندى بود كه شير را دستگير مىكرد . شگفت خرگوشى كه شير را ربود و از زندگانى خود ساقط كرد .
حضرت موسى عليه السلام فرعون را با لشكريانش به سوى نيل برده در آن جا غرق كرد . پشهء ناچيزى نمرود با آن عظمت را از پاى در آورد .
< شعر > از اسب پياده شو بر نطع زمين رخ نه زير پى پيلش بين شه مات شده نعمان اى بس پشه پيل افكن كه افكند به شه پيلى شطرنجى تقديرش در ماتگه حيران < / شعر > اين است سزاى كسى كه گفتار دشمن را مىشنود ، چنان كه فرعون گفتار هامان را شنيد ، و نمرود وسوسه هاى شيطانى را . هميشه دقت كنيد اگر چه دشمن با شما دوستانه سخن بگويد ، بالاخره او دشمن است ، اگر دشمن در باره دانهء با تو صحبت كند ، بدان كه نه آن گفتارش واقعيت دارد و نه براى آن دانه حقيقتى . بلكه دانه را براى دام به تو نمودار ساخته است ، اگر دشمن قندى بر تو نشان بدهد بدون شك زهرى در آن نهفته است تمام لطف او كينه و عداوت است .
از آن طرف هنگامى كه سر نوشت مىخواهد فعاليت خود را آغاز نمايد حقايق در نظر تو دگرگون مىگردد ، مغزها پوست و پوستها مغز جلوه

548

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 548
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست