نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 511
در مقابل يك منظره احساس لذت مىكنيم ، اگر اين حالت را درست تحليل كنيم خواهيم ديد : منظرهاى كه براى من مطرح است پيش از اين در شكل گروهى از واحدهاى جداگانه يا در شكل تركيبات گوناگونى از آن واحدها ديدهام ، به طورى كه اين منظرهء فعلى را مىتوانم با آنها مقايسه كنم ، همچنين لذت را هم به جهت شناسايى واحدهاى ديگر درونى خود در مىيابم . و جاى ترديد نيست كه هر دو نوع واحدها ( واحدها و تركيبات گوناگون از واحدها و تركيبات منظرهء مفروض و همچنين واحدهاى ديگر درونى ) از قبيل مفاهيم هستند كه در ذهن من پيش از اين به وجود آمدهاند . [1] 4 - ذات يا گوهرى وجود ندارد كه مفاهيم ناشيه از احساسات را به آن نسبت بدهيم . يعنى هنگامى كه مىگوييم : رنگ سيب ، طعم سيب ، شكل سيب . . . و غير ذلك بدون شك مفاهيمى هستند كه مربوط به محسوسات ما در بارهء سيب است . و ما در مقابل اين امور ( رنگ و طعم و شكل . . . و ساير خواص سيب ) چيزى نداريم كه قابل درك بوده به عنوان يكى از مفاهيم جزء دانش ما قرار بگيرد . بنا بر اين يا ذات و گوهر براى اشياء وجود ندارد ، يا براى ابد مجهول خواهد بود . نتيجه اين است كه ما از اشياء خارجى ( برون ذاتى ) چيزى جز مفاهيم كلى ذهنى نداريم . افلاطون هم كليات را حقيقت اصيل مىداند ولى نه در جهان ذهن ، بلكه در خارج از ذات كه « مثل » ناميده مىشوند . 5 - اين كلى كه حقيقت اشياء است آيا وجود دارد يا نه ؟
[1] اين اعتراض وجود دارد كه احساسات قبلى چگونه بوجود آمده است مثلا در دوران كودكى كه براى اولين بار اشياء در مقابل ما قرار گرفته است چگونه آنها را دريافتهايم بدون ترديد دريافتهاى دوران كودكى كه جزئى و گسيختهاند ، نمىتوانند عين دريافت مفاهيم كنونى بوده باشند . .
511
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 511