نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 488
متعرض خواهد گشت ، ما هم در آن مورد بحث مشروحى در باره آن انجام خواهيم داد . آن چه كه در بيت فوق مىخواهيم مورد بحث قرار بدهيم : احساس معمولى انسانها در بارهء زمان است ، و حاصل اين است كه عمر انسانى همان آب است كه در جوى زمان مىگذرد ، شايد اين بيت ذيل هم اشاره به اين معنا بوده باشد : < شعر > بنشين بر لب جوى و گذر عمر ببين كاين اشارت ز جهان گذران ما را بس < / شعر > با اين فرض به اين نتيجه مىرسيم كه آب عمر انسانى كه در جوى زمان در گذر است ، از روى يك عده ريگها مىگذرد . كيفيت و ارزيابى عمر انسانى مربوط به تماس آب عمر با ريگهاى مفروض است ، اين ريگهاى مفروض خلق و وضع روانى انسانها است بنا بر اين اگر اين ريگها زاينده بوده باشد ، آب روان در آن جوى كه عمر انسانى است با ارزش بوده باعث افزايش آن آب خواهد گشت . البته پر واضح است كه مقصود از افزايش آب در اينجا افزايش كمى نيست ، بلكه افزايش حقيقى است كه باعث با ارزش بودن عمر انسانى مىباشد به همين جهت است كه جلال الدين مىگويد : < شعر > ( ( 1062 ) ) آن يكى ريگى كه جوشد آب ازو سخت كمياب است رو آن را بجو < / شعر > و يك نتيجه ديگر فوق العاده با اهميت كه از اصل فوق مىتوان گرفت ، اين است كه شخصيتهاى رهبر اجتماعات انسانى ، خواه از طبقهء زمامداران و خواه از طبقهء روحانيون و عباد و خردمندان به منزلهء همان ريگهاى كلى هستند كه آبهاى نفوس افراد اجتماع از روى آنها مىگذرد ، هر اندازه كه آن ريگها با ارزش بوده باشند ، باعث با ارزش بودن افراد اجتماع خواهند بود ، در نتيجه روش ايده آلى را براى زندگانى اجتماع در دنبال خواهند داشت .
488
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 488