نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 359
سوم اين كه در نامه هايى كه به يكديگر مىنوشتند ، اولًا با نام خدا شروع كرده ، سپس مطلب خود را با تبريك به يكى از نامهاى بتها بيان مىكردند . « باسمك اللَّهم . . » . و چنان كه در آيهء شريفه مىبينيم : « وَما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِالله إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ » 12 : 106 [1] ( اكثريت آنها به خدا ايمان نمىآوردند مگر اين كه شرك مىورزند ) اما بت درونى - اين بت عبارت است از نفس اماره كه امروزه در اصطلاح روان شناسى غريزه كنترل نشده نيز مىتوان ناميد . پس از اين مقدمه مىگوييم : اگر درست دقت شود رواج بت پرستى بيرونى از بت پرستى درونى مىباشد . زيرا اگر انسان خود آگاه در مقام انديشه و تحقيق بر آيد ، خواهد ديد كه يك بت جامد يا زنده چه توانايى دارد كه بتواند در مقابل خدا عرض اندام نمايد ، ولى موقعى كه مىبيند با اين اعتراف ، مقام و جاه و ثروتش از دست مىرود به همان بت پرستى خود ادامه مىدهد لذا وقتى كه دقيقاً متوجه مىگرديم ، مىبينيم ادامهء بت پرستى براى يك انسان آگاه نتيجهء پرستش نفس اماره است كه او را فريب مىدهد و ظواهر دنياى مادى را بر او جلوه گر مىسازد . وانگهى مبارزه با بت بيرونى خيلى آسانتر از بت درونى است ، زيرا ممكن است با ذكر ادله و براهين ناشايستگى بت بيرونى را اثبات كرد ، چنان كه پيامبران با آوردن معجزات و شواهد توانستند با بت پرستى مبارزه كرده تا حدود بسيار زياد در اين راه پيش رفت كنند . در صورتى كه بت درونى در اعماق جان انسانى جاى گرفته ، با هزاران وسوسه و خود فريبى در پرستش آن بت زندگانى را سپرى مىكند . و به عبارت ديگر بت درونى به جهت ارتباط با « من » انسانى به طور شديد ، مىتواند در هر لحظه انسان را دگرگون بسازد ، و نام آن را بت پرستى نگذارد .