responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 334


< شعر > ( ( 710 ) ) رو به معنا كوش اى صورت پرست ز انكه معنا بر تن صورت پر است ( ( 711 ) ) همنشين اهل معنا باش تا هم عطا يابى و هم باشى فتا ( 1 ) ( ( 712 ) ) جان بىمعنى در اين تن بىخلاف هست همچون تيغ چوبين در غلاف ( ( 713 ) ) تا غلاف اندر بود با قيمت است چون برون شد سوختن را آلت است ( ( 714 ) ) تيغ چوبين را مبر در كارزار بنگر اول تا نگردد كار زار ( ( 715 ) ) گر بود چوبين برو ديگر طلب ور بود الماس پيش آ با طرب ( ( 716 ) ) تيغ در زرادخانه اولياست ( 2 ) ديدن ايشان شما را كيمياست ( ( 717 ) ) جمله دانايان همين گفتند همين هست دانا رحمة للعالمين ( ( 718 ) ) گر انارى مىخرى خندان بخر تا دهد خنده ز دانهء او خبر ( ( 719 ) ) اى مبارك خنده اش كو از دهان مىنمايد دل چو در از درج جان ( 3 ) ( ( 721 ) ) نار خندان باغ را خندان كند صحبت مردانت چون مردان كند ( ( 720 ) ) نامبارك خندهء آن لاله بود كز دهان او سواد دل نمود يك زمانى صحبتى با اولياء بهتر از صد ساله طاعت بىريا ( ( 722 ) ) گر تو سنگ صخره و مرمر بوى چون به صاحب دل رسى گوهر شوى ( ( 723 ) ) مهر پاكان در ميان جانشان دل مده الا به مهر دل خوشان ( ( 724 ) ) كوى نوميدى مرو اميدهاست سوى تاريكى مرو خورشيدهاست ( ( 725 ) ) دل تو را در كوى اهل دل كشد تن تو را در حبس آب و گل كشد ( ( 726 ) ) هين غذاى دل طلب از هم دلى رو بجو اقبال را از مقبلى دست زن در ذيل صاحب دولتى تا ز افضالش بيابى رفعتى صحبت صالح تو را صالح كند صحبت طالح تو را طالح كند ( 4 ) < / شعر >


( 1 ) فتا ، فتى جوان ، گاهى به جوانمرد به معناى راد مرد گفته مىشود . . ( 2 ) زرادخانه جايگاه اسلحه و مهمات نظامى و ذخائر جنگى . . ( 3 ) درج جايگاه و جعبه كوچك كه جواهر و فلزات گرانبها را در آن مىگذارند . . ( 4 ) طالح تبه كار . .

334

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 1  صفحه : 334
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست